Title of article :
هنجارگريزي و دلالت هاي خيال آميز آن در شعر مهدي اخوان ثالث و سعدي يوسف
Author/Authors :
سليمي، علي نويسنده دانشيار گروه زبان و ادبيات عربي، دانشگاه رازي ـ كرمانشاه. Salimi , Ali * , كياني، رضا نويسنده دانشجوي دكتراي رشته زبان و ادبيات عربي، دانشگاه رازي ـ كرمانشاه. Kiany, Reza
Pages :
17
From page :
59
To page :
75
Abstract :
هنجارگريزي و دلالت هاي خيال آميز آن در شعر مهدي اخوان ثالث و سعدي يوسف (بررسي تطبيقي تصاوير دگرگون شده در شعر دو شاعر) علي سليمي* رضا كياني** حواس پنجگانه نقشي مهم و متمايز در تشكيل تصاوير بلاغي دارند و ابعادي فني وهنري به شعر مي افزايند كه در تعميق نگرشي كه شاعر سعي در انتقال آن دارد، سهيم است. در اين راستا، از بين رفتن موانع نفسي و معنوي ميان حواس، به شاعر اين مجال را مي دهد كه از دو يا چند حس بهره گيرد، و به او اجازه مي دهد كه احساساتش را از سطح آشنا و متعارف به سطحي هنجارگريز و نامتعارف انتقال دهد؛ يعني حواس پنجگانه گاهي وظايف معهود خود را رها كرده، به وظايفي ناآشنا كه از نظر منطقي، جز وظايف متعارفشان نيست، روي مي آورند تا بدين وسيله به اهدافي دست يابند كه تركيبات عادي از رسيدن به آن اغراض عاجزند. اين مقاله درصدد آن است كه «حس آميزي» يا «كاربرد مجازي حواس» را به عنوان ابزاري ساختاري در استحكام دنياي شعر شاعر ايراني، مهدي اخوان ثالث، و شاعر عراقي، سعدي يوسف، بررسي نمايد. سوالاتي كه در اينجا مطرح مي شود، عبارتند از: 1- مهدي اخوان ثالث و سعدي يوسف چگونه مكانيسم حس آميزي را در شعرشان به كار برداه اند؟ 2- ميزان تكامل حواس پنجگانه در توجيه معنا ضمن تجربه ي اين دو شاعر تا چه حدّ است؟ نتيجه اين پژوهش گوياي آن است كه عدول از زبان معيار و گرايش به هنجارگريزي معنايي در نزد اين دو شاعر، توانايي خيالي شان را در كاربرد توان تعبيري نهفته در لغات عادي به منصه ي ظهور مي رساند، و از اين جهت تركيبات از كاربرد واقعي و منطقي شان دور مي شوند و سياق متعارف شان را در هم مي شكنند. كليد واژگان: هنجارگريزي معنايي، حس آميزي، تصاوير تغيير يافته، مهدي اخوان ثالث، سعدي يوسف.
Abstract :
Deconstructing Language and its Fantasy Implications in Mehdi Akhavan Sales and Saadi Youssef’s poetry (A Comparative Analysis) Ali Salimi * Reza Kiany ** Abstract The five senses play a significant role in the formation of the rhetorical images in the poetry and give it artistic dimensions and contribute to the deepening of vision which the poet seeks to transfer. The senses’ consensus allows the poet to convey his feelings from its usual form to strange and deviated level. This means that the five senses help the writer make figurative effects and images which are different from the original meanings and concepts of the five senses. From this standpoint, in this study we are trying to investigate the use of figurative language by the Iranian poet Mehdi Akhavan Sales and the Iraqi poet Saadi Youssef as a structural tool in the construction of their poetic worlds. They try to manipulate the senses and transfer from one sense to another. The questions addressed in this study are summarized as follows: 1) How have the two poets used Correspondence technique (figurative language) in their poetry? 2) To what extent do the five senses help the poets realize metaphorical meaning within the experience of these two poets? The results indicate that deviating from the standard language and deconstructing language helps the two poets realize their fantasy meanings. In this way, the expressions miss their usual, logical meanings and deviate from their usual style. Key words: Semantic deviation, Correspondance, Converted images, Mehdi Akhavan Sales, Saadi Youssef
Arabic abstract :
الانزياح ودلالاته الخياليه في شعر مهدي اخوان ثالث وسعدي يوسف (دراسه مقارنه في الصور الشعريه المحوّله لدي الشاعرين) علي سليمي* رضا كياني** الملخّص تلعب الحواس الخمس دوراً مميزاً في تشكيل الصّور البلاغيه في الشّعر وتضفي عليها ابعاداً فنيه تساهم في تعميق الرويه التي يسعي الشاعر لنقلها. من هذا المنطلق، انَّ انهيار الحواجز النفسيه والمعنويه بين الحواس، يتيح للشاعر مجالاً في استثمار ايحايي في حاستين او اكثر، ويسمح له ان ينقل مشاعره من مستواها المالوف الي المستوي الانزياحي الغريب؛ اي انَّ الحواس الخمس في النصّ الشعري تغادر احياناً وظايفها المعهوده الي الاخري ليحقّق الشاعر ما يريده و هو الذي تعجز عن توصيلها التراكيب العاديه في اللغه. فيحاول هذا المقال دراسه ظاهره «تراسل الحواس» او «التوظيف المجازي للحواس» عند الشاعر الايراني «مهدي اخوان ثالث» والشاعر العراقي «سعدي يوسف» كاداه بناييه في عالمهما الشعري، والاسيله التي تطرح هنا هي: 1- كيف وظف الشاعران آليه تراسل الحواس في شعرهما؟ 2- ما مدي تطوّر الحواس الخمس في توجيه المعني المجازي ضمن تجربه الشاعرين؟ نتيجه هذه الدراسه تدلّ علي انَّ العدول عن المعيار والنزوع الي الانزياح الدّلالي لدي مهدي اخوان ثالث وسعدي يوسف يبرز مقدرتهما الخياليه في توظيف الطاقه التعبيريه الكامنه في اللغات العاديه التي تحيد عندهما عن منطقيتها في كثير من الاحيان، وتدخل في اختراق السّياق المالوف. الكلمات الرييسيه:الانزياح الدّلالي، تراسل الحواس، الصّور المحوّله، مهدي اخوان ثالث، سعدي يوسف
Journal title :
Astroparticle Physics
Record number :
1055336
Link To Document :
بازگشت