The Islamic Awakening and Transformation of the United States Policy towards Iran

سياست آمريكا در قبال ايران در دوره اوباما از خصلت ژيوپليتيك برخوردار بوده است و در واقع، مناسبات دوجانبه بين تهران و واشنگتن تابعي از اين رقابت ژيوپليتيك مي‌باشد. وقوع بيداري اسلامي در خاورميانه و شمال آفريقا تاثير بسيار عميقي بر ژيوپليتيك منطقه و در نتيجه ماهيت و دامنه رقابت راهبردي بين ايران و آمريكا گذاشت. مهمترين ويژگي اين پديده جديد اين بود كه مردم به بازيگران اصلي و فعال صحنه سياست تبديل شدند. بدين ترتيب ژيوپليتيك منطقه توسط عاملي تغيير پيدا كرد كه قبلا نبود. در واقع، بيداري اسلامي موجب بروز جابجايي در موازنه قدرت در سطح سياست داخلي كشورهاي منطقه شده است و از سوي ديگر، باعث شده مخاطبين ديرينه گفتماني جمهوري اسلامي ايران، يعني مردم، به قدرت برسند و آمريكا، مخاطبين خود، يعني حكام مستبد منطقه، را از دست بدهد. به عبارت ديگر امواج اوليه بيداري اسلامي باعث شد كه جمهوري اسلامي در موضع قدرت و آمريكا در موضع ضعف و انفعال قرار بگيرد. بدين ترتيب، آمريكا در بستر تحولات انقلابي منطقه، جمهوري اسلامي ايران را به عنوان يكي از مهمترين رقباي خود مشاهده كرد و اين امر، تاثير مستقيمي بر سياست آمريكا در قبال جمهوري اسلامي ايران نيز داشت. حتي واشنگتن تشديد تمركز بر ايران را به عنوان يكي از تاكتيك‌هاي مديريت و انحراف بيداري اسلامي مورد توجه قرار مي‌داد. اين مقاله به دنبال پاسخ به اين سوال است كه بيداري اسلامي چه تاثيري بر سياست آمريكا در قبال ايران گذاشت. فرضيه اين نوشتار نيز اين است كه ناكامي آمريكا در پيش‌بيني و مديريت بيداري اسلامي در خاورميانه و شمال آفريقا باعث تشديد سياست‌هاي تهاجمي واشنگتن بر ضد تهران با هدف جلوگيري از بهره‌برداري جمهوري اسلامي از ظرفيت‌هاي نوظهور منطقه‌اي و ناكارآمد نشان دادن الگوي انقلاب اسلامي براي منطقه شد. اين رويكرد راهبردي در قالب سياست تشديد تحريم‌ها عليه ايران تجلي پيدا نمود.

U.S. policy towards under Obama administration has been driven by geopolitical considerations; therefore, bilateral relations between Tehran and Washington have been dependent upon geopolitical competitions. The Islamic Awakening in the Middle East and North Africa has left lasting imprints on the geopolitics of the region and on the nature and domain of Iran-U.S. competition. The most noticeable characteristic of this phenomenon was that ordinary people turned into the main actors on the political scene. This previously absent factor caused a change in the geopolitics of the region. In fact, the Islamic Awakening has shifted the balance of power in the internal politics of regional countries in favor of the Islamic Republic of Iran and to the detriment of U.S. allies. As a result, in the midst of regional revolutionary developments, the United States found Iran to be one of its most potent rivals and took measures in order to counter the Iranian influence. These counter-Iranian measures were set as to manage and control the Islamic Awakening. This article explores the impact of the Islamic Awakening on U.S. policy towards Iran. This paper argues that Washington perception of the region, following its failure to predict and manage the upheaval, led to the evolution of US strategy which resulted in intensification of aggressive policies directed towards Tehran. These policies were implemented in order to utilize newly recognized regional opportunities while depicting the Islamic Revolution as an inefficient model to follow for Arab states. This strategic approach was manifested in the form of crippling sanctions.