High-School Students’ Dominant Learning Styles Preferences in Learning English: How are “Good Language Learners” Different from the Ordinary Ones?

پژوهندگان بسياري درباره جنبه هاي گوناگون سبكهاي يادگيري نوشته اند. اما درباره پيوند ميان مفاهيم سبك يادگيري و دستاوردهاي به اصطلاح "زبان آموزان موفق" پژوهش چنداني صورت نگرفته است. پژوهش حاضر به كاوش سبكهاي متداول يادگيري در ميان دانش آموزان سال آخر دبيرستان و مقايسه آنها با سبكهاي يادگيري "زبان آموزان موفق" جامعه مورد مطالعه مي پردازد. بدين منظور، پرسشنامه شاخص سبك يادگيري فلدر _ سولومون (ILS) در ميان دانش آموزان توزيع گرديد. از ميان جمعيتي 3310 نفري كه مشغول به تحصيل در شهر سبزوار و پنج شهر همجوار آن بودند، 1307 دانش آموز (711 پسر و 596 دختر) به طور تصادفي برگزيده شدند و در تحقيق حاضر مشاركت كردند. بر مبناي نمره هاي امتحان نهايي درس زبان انگليسي سال سوم دبيرستان دانش آموزان يا همان (آزمون پيشرفت تحصيلي)، تعداد 343 نفر، كه نمره هاي بالاتري كسب كرده بودند، بطور قراردادي با عنوان "زبان آموزان موفق" و 964 دانش آموز ديگر با عنوان "فراگيران متوسط زبان" دسته بندي شدند. نتايج حاصل از تحليل شاخص سبك يادگيري نشان داد كه بيشتر شركت كنندگان سبكهاي " ʹانعكاسي"، "حسي"، "ديداري"، و "متوالي"، را از بين چهار بعد سبكهاي يادگيري ترجيح ميدهند. علاوه بر اين، آزمون تحليل واريانس دوسويه نشان داد كه تفاوت ميان نمره هاي ميانگين دانش آموزان ناشي از هم جنسيت آنها و هم سبكهاي يادگيري "ديداري/كلامي" و "متوالي/ كلي" آنان است. يافته ها در مورد رابطه بين سبك هاي يادگيري و نمرات امتحان نهايي زبان انگليسي شركت كنندگان نشان داد كه به جز در بعد " فهم" سبكهاي يادگيري ، بين سه بعد ديگر سبكهاي يادگيري و نمرات امتحان نهايي زبان انگليسي شركت كنندگان رابطه معناداري وجود ندارد. به علاوه، آزمون مجذور كاي تفاوت معني داري بين ترجيحات سبك يادگيري " زبان آموزان موفق " دبيرستاني با زبان آموزان متوسط نشان داد.

Many researchers have investigated different aspects of learning styles. Nevertheless, few studies have considered interactions between the notions of learning styles and “good language learners’” achievement. The present study aimed at exploring dominant learning style preferences by senior high-school students and comparing their preferences with those by “good language learners”. To this goal, the Index of Learning Style (ILS) was administered. A sample consisting of 1307 senior high-school Iranian students (711 males and 596 females was randomly picked up from among a population of 3310 students, who could potentially participate in the study. In terms of the participants’ achievement scores, 343 top students were arbitrarily categorized as “good language learners” and the remaining 964 as “the average language learners”. The results of the (ILS) showed that most of the participants preferred ‘reflective’, ‘sensing’, ‘visual’, and ‘sequential’ learning styles. A two-way ANOVA test revealed that the difference between the participants’ mean scores was due to both their genders and Visual/Verbal and Sequential/Global preferences. Findings about the relationship between learning styles and the participants’ achievement scores indicated that except for the ‘understanding’ dimension, there was no significant relationship between the other three dimensions and the participants’ achievement scores. Moreover, the Chi-square statistic indicated a significant difference between the learning style preferences by senior high-school “good language learners” and those preferred by the average ones.