Author/Authors :
ميرزايي ، فرامرز 1341 نويسنده دانشگاه بوعلي همدان Mirzaei, F , محمدي فر، يعقوب نويسنده , , رحمتي تركاشوند، مريم نويسنده , ,
Abstract :
لايجدر بنا ان نحسَب التاريخ مجرد حوادث وقعت ليُدَوَّن في كتابٍ ما للقرايه و التسليه و التفرج، بل هو جزيٌ من شخصيه الفرد الجماعيه او ذاكره الامه التي تُعدّ احد مكوّنات شخصيه الانسان الاساسيه، و التي تجعل الفرد يفتخر بماضيه المجيد و يتحسَّر علي ما وقع من حوادث مولمه فيما مضي من الزمان. بنايً علي هذا، فليس التاريخ صوره جامده ثابته لايه فتره من الماضي بل انها قابله للتجدد و صالحه للتكرار فعلي الشاعر ان يعرض التاريخ عرضاً فنياً ليحوله بطريقه غريبه الي لون من الوان الفن، هذا ما نجده عند البحتري الشاعر العباسي الكبير. ان موقفه الواعي و المتحضر في تلقيه للحضاره الساسانيه و شخصياتها التاريخيه يدهش القاري لانه لم يكن شاعراً فارسيَّ الاصل بل اشتهر بانه عربي محافظ لتقاليد شعر العرب القديم، لكن ديوانه مليي بما ينم عن حبه لحضاره الفرس الراقيه، و شخصياتها البنايه. انّه استدعي الملوك الساسانيين في شعره و نظر اليهم نظره اعجاب فمجدهم و وصفهم وصفاً كانهم من آبايه من العرب. ممن فتن البحتري بهم من هذه الشخصيات التاريخيه: شخصيه «اردشير» و «كسري انوشروان» و «كسري ابرويز» و «بهرام جور» و«بهرام شوبين » و «قباذ» و «يزدجرد» و «هرمز». ليس ذكر هذه الشخصيات التاريخيه في شعر البحتري مجرد اسماي تاريخيه فحسب بل هي استدعايات تاريخيه لشخصيات اصبحت رموزاً لحضاره راقيه لقوم ذوي مجد، ساعدوا اجداد الشاعر العربي في حرب «ارياط»، بل اكثر من ذلك انهم قوم نبلاي و علي الانسان ان يحبهم مهما كان جنسهم.
نبايد تاريخ را تنها سلسله حوادث رخ داده اي دانست كه در كتابهايي گردآوري شده تا خوانندگان را سرگرم كند، بلكه حوادث و شخصيتهاي تاريخي، نقش اصلي را در آفرينش شخصيت اجتماعي هر فرد دارد. شاعران توانمند با بهره گيري از تاريخ، شعر خود را با عاطفه و ذهنيت تاريخي خوانندگان گره زده، و با فراخواني شخصيتهاي تاريخي كه ويژگيهاي بارزي دارند، در شعر خود پلي ميسازند تا امروز مردمان را به گذشته باشكوهشان پيوند دهند، و ذهنيت و شخصيت تاريخي آنان را بازآفريني و توانمند كنند. بحتري شاعر دوره عباسي شيفتگي شگفت انگيزي به مظاهر تمدن ساساني نشان داده است، با آنكه شاعري است با ريشه عربي و طرفدار سنتهاي شعري گذشته عرب، اما را در شعرش نام سران و بزرگان تمدن ساساني را به وفور آورده است، تا ملت عرب را به مجد و بزرگي آنان فراخواند. وي نام « اردشير»، «بهرام گور»، «انوشيروان»، «خسروپرويز»، «قباد»، «هرمز» و «يزدگرد» را در شعرش ذكر كرده و آنان را مايه فخر و مباهات دانسته تا آنجا كه خود را از ملت فارس ميداند و عزت آنان را برتر ميشمارد. وي اين شخصيتها را رمز تمدن ملتي ميداند كه در روزگار سخت جنگ «ارياط»، اجداد عرب شاعر را كمك كردهاند، بلكه بالاتر اينكه از نظر بحتري انسان بايد مردمان شريف را از هر جنس و ريشهاي كه هستند، دوست داشته باشد. به همين دليل ملت فارس براي اين شاعر عرب دوست داشتني بوده است.