مقايسه ي سبكهاي دلبستگي و شيوه هاي فرزندپروري مادران دانش آموزان عادي و دانش آموزان با اختلال يادگيري

زمينه: پژوهش با هدف بررسي و مقايسه‌ي سبك هاي دلبستگي و شيوه هاي فرزندپروري مادران دانش آموزان پسر عادي و با اختلال يادگيري مقطع ابتدايي شهر طبس صورت گرفت. روش: اين مطالعه به صورت پس رويدادي (علي- مقايسه‎اي) انجام شد. بدين منظور 30 نفر از مادران دانش آموزان عادي و30 نفرازمادران دانش آموزان مبتلا به اختلال يادگيري با توجه به ملاك هاي ورود به پژوهش به روش نمونه گيري چند مرحله اي انتخاب شدند. براي جمع آوري داده ها از پرسشنامه‌ي سبك هاي دلبستگي هازن و شيور، و پرسشنامه-ي شيوه هاي فرزندپروري بامريند استفاده شد. داده هاي به دست آمده با روش آماري تحليل واريانس چند متغيره (MANOVA) مورد تجزيه وتحليل قرار گرفت. نتايج: يافته ها نشان داد در دو سبك دلبستگي ايمن و ناايمن دوسوگرا بين دو گروه عادي و با اختلال يادگيري تفاوت معنادار وجود دارد. همچنين در دو شيوه ي فرزندپروري سهل گيرانه و مقتدرانه بين دو گروه عادي و با اختلال يادگيري تفاوت معناداري ديده شد. نتيجه گيري: نتايج نشان مي دهد كه سبك دلبستگي ايمن مادران گروه عادي و سبك دلبستگي ناايمن دو سوگراي مادران گروه با اختلال يادگيري بالا بود. همچنين مادران گروه عادي در شيوه ي فرزندپروري مقتدرانه و مادران گروه اختلال يادگيري در شيوه ي فرزندپروري سهل گيرانه نمرات بالاتري كسب نمودند. لذا مي توان گفت كه در آموزش و مشاوره به خانواده ها و اين كودكان بايد به ويژگي هاي روانشناختي مادران نيز توجه نمود.

Background: This study has been conducted with the purpose of investigation and comparison between the attachment styles and mothers of child rearing in ordinal elementary students and the elementary students with learning disorder in the city of Tabas. Methods: The current study has been carried out in causal-comparative (reason-comparative) way. Mothers of 30 ordinal students and 30 mothers of students with learning disorder were selected with the consideration of research purpose and multi-level sample methodology. Data was collected using questionnaire of attachment styles of Hazen and Shiver, and the questionnaire of child rearing styles of Bamerind have been implemented. The obtained data have been analysed in statistical Multivariate Analysis of Variance. Results: the results of the study indicated that in two secure and unsecure styles of ambivalent attachments between two groups of ordinal students and the students of learning disorder, there is a significant difference. There is a significant difference in two styles of easy-going and confident child rearing between two groups of ordinal and learning-disorder students as well. Conclusion: the results of the study shows that the secure attachment style of ordinal mothers and the unsecure attachment style of ambivalent mothers of learning disorder were high. Besides, the mothers of ordinal group in confident child-rearing style and the mothers of learning disorder group in easy-going child rearing style have obtained high scores. In summary it can be claimed that in training and counseling of families and these children, the psychological factors of mothers should be considered.