شماره ركورد :
1940
عنوان :
بهينه سازي و توليد غذاي ماهي آزاد درياي خزر (Salmo trutta caspius)
شرح پديد آور/مجري (مجريان) طرح :
محسني، محمود
شناسه هاي افزوده :
پوركاظمي، محمد ،همكار طرح , مرتضائي، رضا ،همكار طرح , حافظيه، محمود ،همكار طرح , راست روان، محمد اسماعيل ،همكار طرح , نجار لشگري، سلطنت ،همكار طرح , شريفيان، منصور ،همكار طرح , كرمينسب،مصطفي ،همكار طرح , پورغلام، حمزه ،همكار طرح , عرفاني، ميثم ،همكار طرح , آژير، محمد تقي ،همكار طرح , جليل پور رودكلي،جليل ،همكار طرح , مخير، زهره ،همكار طرح , يوسفي، رحمت ،همكار طرح , گل عليپور، يونس ،همكار طرح , محمدزاد، وليالله ،همكار طرح , سپهداري، ابوالفضل ،همكار طرح , اسلامي، مريم ،همكار طرح , آفتابگرد، مريم ،همكار طرح , يوسفي، سپيده ،همكار طرح , مهدي زاده،علي ،همكار طرح , موذن زاده، كادوسا ،همكار طرح , جامي، محمدجواد ،همكار طرح , ساحلي، مرتضي ،همكار طرح , جنابي، رضوانه ،همكار طرح
سال نشر :
1400
تنالگان :
وزارت‌ جهاد كشاورزي‌ سازمان تحقيقات، آموزش و ترويج‌‌كشاورزي - موسسه تحقيقات علوم شيلاتي كشور - مركز تحقيقات ماهيان سردآبي كشور
چكيده فارسي :
مطالعه حاضر در راستاي ارتقاي شاخصهاي رشد، افزايش مطلوبيت غذا، بهبود كيفي جيرههاي غذايي، تركيب لاشه بچه ماهيان، شاخصهاي خوني- بيوشيميايي، آنزيمهاي كبدي و سيستم ايمني به منظور بهينه سازي و توليد غذاي ماهي آزاد درياي خزر (Salmo caspius) در شش فاز مطالعاتي طراحي و اجرا گرديد. فاز اول: به منظور بررسي اثرات سطوح مختلف پروتئين جيره (35، 40، 45، 50 و 55 درصد) بر ميزان رشد، تركيب بدن و قابليت هضم بچه ماهي آزاد درياي خزر (Salmo caspius) آزمايشي در قالب طرح كاملاً تصادفي طراحي و اجرا گرديد. تعداد 225 عدد بچه ماهي با ميانگين وزن 45/0 ± 85/4 گرم در 15 مخزن فايبرگلاس 250 ليتري (15 عدد در هر مخزن) با 3 تكرار در هر تيمار به مدت 63 روز تغذيه شدند. وزن نهايي، شاخص نرخ رشد ويژه، نسبت بازده پروتئين و ضريب چاقي ماهيان تغذيه شده با جيره پروتئين 40 درصد، به‌طور معنيداري از ماهيان تغذيه شده با جيره محتوي 35 و 55 درصد پروتئين بالاتر بود (05/0 p<). با افزايش پروتئين در جيره غذايي ماهيان به ميزان بيش از 45 درصد، ضريب تبديل غذايي به طور معنيداري افزايش يافت (05/0 p<). نتايج بيانگر تاثير معنيدار سطوح مختلف پروتئين جيره بر مقادير پروتئين، چربي و رطوبت لاشه بود. متوسط لايزوزيم ماهيان تغذيه شده با جيره محتوي 55 درصد پروتئين بطور معنيداري بالاتر از ماهيان تغذيه شده با جيره محتوي 35 درصد بود (05/0 p<). تفاوت معنيداري در مقادير متوسط قابليت هضم ظاهري پروتئين و انرژي خام لاشه در بين تيمارهاي مختلف مشاهده نشد (05/0 p>)، به جز ماهيان تغذيه شده با جيره حاوي 35 درصد پروتئين كه به طور معنيداري پايئنتر از ساير تيمارها بود. نتايج حاصل نشان داد، كاهش درصد پروتئين جيره در نتيجه كاهش ميزان پودر ماهي موجب كاهش قابليت هضم پروتئين و انرژي شد. بنابراين، ميزان بالاتر از 40 درصد و پايينتر از 45 درصد پروتئين در جيره بچه ماهي آزاد پرورشي به منظور دستيابي به حداكثر رشد و صرفه اقتصادي توصيه مي‌شود. فاز دوم: به منظور بررسي اثرات سطوح مختلف جايگزيني روغن كانولا با روغن ماهي جيره بر كارايي رشد، آناليز لاشه و برخي پارامترهاي خون و سرم شناسي بچه ماهي آزاد درياي خزر با متوسط وزن 68/0 ± 25/4 گرم، آزمايش رشدي در قالب طرح آماري كاملاً تصادفي طراحي و اجرا گرديد. ماهيان بمدت 60 روز در شرايط يكسان پرورشي با چهار جيره غذايي با سطح پروتئين يكسان (43 درصد) و سطح چربي 14 درصد با منابع مختلف (جيره اول با 100 درصد روغن ماهي، جيره دوم با 100 درصد روغن كانولا، جيره سوم با 50 درصد روغن ماهي و 50 درصد روغن كانولا، جيره چهارم با 70 درصد روغن ماهي و 30 درصد روغن كانولا) تغذيه شدند. نتايج نشان داد تركيب 50 درصد روغن ماهي و 50 درصد روغن كانولا در جيره، موجب بهبود شاخص‌‌هاي رشد شامل: وزن نهايي، درصد افزايش وزن، ضريب رشد ويژه گرديد و تفاوت معني داري را با ساير تيمارها نشان داد (05/0 p<). از نظر ضريب تبديل غذايي نيز اختلاف معني داري مشاهده نشد (05/0 p>). هيچ اختلاف معني‌‌داري در مقادير كارايي پروتئين، درصد بازماندگي و تركيبات شيميايي بدن ماهيان تغذيه شده در جيره‌‌هاي مختلف مشاهده نشد. بيشترين مقادير پروفايل اسيدچرب اشباع (SFA; Saturated fatty acids) در روغن ماهي، اسيدهاي چرب تك غيراشباع (MUFA; monounsaturated fatty acids) در روغن كانولا و اسيدهاي چرب چند غير اشباع (PUFA; Polyunsaturated fatty acids) در تركيب روغن 50:50 ماهي و كانولا بود. بيشترين مقادير پروفايل اسيد چرب n3، EPA و DHA در بين روغن‌‌ها مربوط به روغن ماهي بود. مقادير آنزيم‌‌هاي كبدي (AST،ALP ،ALT، LDH) در تيمار حاوي 100درصد روغن ماهي به طور معني داري بيش تر از ساير تيمارها بود. با توجه به اين كه مقاديرآنزيم هاي كبدي در تيمارهاي حاوي روغن كانولا كم تر از تيمار حاوي روغن ماهي بود، مي‌‌توان اذعان نمود، جايگزيني روغن كانولا با روغن ماهي در جيره غذاي برروي فاكتورهاي ايمني و آنزيمي بچه ماهي آزاد درياي خزر تأثير منفي نداشته، بلكه باعث بهبود شرايط ايمني و آنزيمي نيز خواهد شد. بر اساس نتايج حاصل از اين مطالعه، جايگزيني بخشي از روغن كانولا با روغن ماهي (50 : 50) در جيره ماهي بچه ماهي آزاد درياي تأثير مثبتي بر شاخص‌‌هاي رشد داشته و ميتواند با كاهش طول دوره پرورش موجب كاهش هزينه‌‌‌‌ها گردد. فاز سوم: مطالعه حاضر با هدف ارزيابي اثر لسيتين سويا بر برخي از پارامترهاي رشد، ايمني، هماتولوژيك، سرولوژي، فعاليت آنزيمهاي آنتياكسيداني وگوارشي و همچنين رسيدگي جنسي، استراديول، پروژسترون و تستوسترون در پيش مولدين ماهي آزاد درياي خزر انجام پذيرفت. براي اين منظور تعداد 150 عدد پيش مولد (10±350 گرم) بصورت تصادفي در 5 تيمار (هر كدام با 3 تكرار) تقسيم شدند. ماهيان گروه اول (شاهد) فقط با غذاي پايه بعلاوه 12% روغن سويا، گروه دوم غذاي پايه بعلاوه 9% روغن سويا و 3% لسيتين، گروه سوم غذاي پايه بعلاوه 6% روغن سويا و 6% لسيتين، گروه چهارم غذاي پايه بعلاوه 3% روغن سويا و 9% لسيتين و گروه پنجم غذاي پايه بعلاوه 12% لسيتين به مدت 103 روز تغذيه شدند. نتايج حاكي از تاثير مثبت استفاده از لسيتين بر پارامترهاي ايمني مي‌‌باشد، زيرا پارامترهاي ايمني به شدت تحت تاثير سطوح مختلف فسفوليپيد جيره غذايي قرار گرفتند، چنانچه در تيمارهاي 6، 9 و 12% لسيتين داراي بالاترين ميزان بود و تيمار شاهد در فاكتور كمپلمان با گروه‌‌هاي 9 و 12% لسيتين داراي تفاوت معني‌‌داري بود (05/0 p<). در پارامتر ايمنوگلوبين گروه‌‌هاي 6 و 9% لسيتين تفاوت معني‌‌داري با گروه 3% لسيتين دارد كه با بقيه گروه‌‌ها (شاهد، 3 و 12%) تفاوت معني‌‌داري مشاهده نشد (05/0 p>). آنزيم‌‌هاي SOD و GST در گروه 12% لسيتين داراي اختلاف معني داري با شاهد بود. فعاليت آنزيم‌‌هاي گوارشي شامل پروتئاز، آميلاز و ليپاز با افزودن لسيتين جيره افزايش معني‌‌دار داشت (05/0 p<). همچنين شاخص‌‌هاي بافت روده نظير ارتفاع و قطر پرز روده، ضخامت عضله داخلي و خارجي و اپيتليوم با افزودن لسيتين به جيره افزايش يافت. در بررسي هورمون‌‌هاي جنسي بيشترين مقدار تستوسترون، استراديول و پروژسترون مربوط به تيمار 12 درصد بود كه فقط پروژسترون داراي اختلاف معني‌‌دار آماري با ساير تيمارها بود (05/0 p<). بنابراين، با توجه به داده هاي مربوط به عملكرد رشد و ايمني و هماتولوژي و همچنين هورمون‌‌هاي جنسي، استفاده از لسيتين بعنوان مكمل غذايي در سطح 9 تا 12 درصد در جيره ماهي آزاد به دليل اثرات مثبت آن و بهبود فراسنجه‌‌هاي فيزيولوژيك ماهي آزاد درياي خزر توصيه مي‌‌گردد. فاز چهارم: تأثير نوعي فيتاز ميكروبي تجاري تحت عنوان فيزايم بر كارآيي جايگزيني قسمتي از پودر ماهي با پودر سويا در قالب 6 جيره آزمايشي شامل 15% پودر سويا، 2% فيزايم + 15% پودر سويا، 30% پودر سويا، 2% فيزايم + 30% پودر سويا، 45% پودر سويا، 2% فيزايم + 45% پودر سويا در دماي °C14 بر عملكرد رشد، قايليت هضم مواد مغذي، پارامترهاي فيزيولوژيك و درصد بقاء در ماهي جوان آزاد درياي خزر با وزن متوسط 4/5±1/148 گرم به مدت 63 روز مورد مطالعه قرار گرفت. حداكثر وزن نهايي، درصد افزايش وزن بدن، نرخ رشد ويژه و نرخ كارآيي پروتئين در گروه شاهد + 2% فيزايم مشاهده شد، هرچند فقط با دو گروه 45% پودر سويا و 2% فيزايم + 45% پودر سويا تفاوت معني‌‌دار داشت (05/0 p<). افزايش پروتئين ماهيچه بدن و تعداد گلبولهاي قرمز در گروه شاهد + 2% فيزايم و نيز افزايش هماتوكريت در گروه 2% فيزايم + 30% پودر سويا فقط نسبت به گروه 40% پودر سويا معني‌‌دار بودند (05/0 p<). روند افزايشي قابليت هضمي پروتئين و چربي جيره در گروه 2% فيزايم + 15% پودر سويا نسبت به گروه 30% پودر سويا معني‌‌دار بود (05/0 p<). گروههاي 2% فيزايم + 30 % پودر سويا و 15% پودر سويا نيز به‌‌ترتيب داراي بيشترين و كمترين مقادير معني‌‌دار تعداد گلبولهاي سفيد خون نسبت به ساير گروههاي آزمايشي بودند. افزايش كلسترول سرم و فعاليت آنزيم‌‌هاي تريپسين و كيموتريپسين روده در گروه 15% پودر سويا + 2% فيزايم، به استثناء گروه 15% پودر سويا، نسبت به ساير گروههاي آزمايشي معني‌‌دار بود. عملكردهاي مثبت افزايشي فعاليت كبدي سوپراكسيدديسموتاز و گلوتاتيون‌‌پراكسيداز و نيز كاهشي مقادير سرمي گلوكز، تري‌‌گليسيريد، آسپارتـات‌‌آمينوترانسفراز، لاكتـات‌‌دهيدروژناز، آلكـالين‌‌فسفاتاز در گروه 15% پودر سويا + 2% فيزايم مشاهده شد، هرچند مقادير اين فاكتورها فقط نسبت به گروههاي 45% پودر سويا و 2% فيزايم + 45% پودر سويا معني‌‌دار بودند. نتايج مطالعه حاضر نشان داد كه افزودن 2% مكمل آنزيمي فيزايم به جيره حاوي پودر ماهي منجر به عملكرد بهتر رشد، قابليت هضم غذايي، فعاليت هضمي پروتئوليتيك روده و آنزيم‌‌هاي كبدي و نيز ارتقاء توان آنتي‌‌اكسيداني كبد و پروتئين ماهيچه بدن در ماهي جوان آزاد درياي خزر گرديد. اما با توجه به عدم تفاوت معني‌‌دار تقريباً اغلب شاخص‌‌هاي مهم مورد بررسي بين تيمار 2% فيزايم + 30 % پودر سويا با ماهيان تغذيه شده با جيره‌‌هاي حاوي 15% پودر سويا و 15% پودر سويا + 2% فيزايم در مطالعه حاضر و منابع محدود پودر ماهي و نيز صرفه اقتصادي، افزودن 2% فيزايم به جيره حاوي پودر سويا در سطح 30% به جيره غذايي ماهي جوان آزاد درياي خزر توصيه مي‌‌گردد. فاز پنجم: اين تحقيق به منظور بررسي تأثير مكمل بتائين در جيره غذايي محتوي پروتئين گياهي بر روند رشد، تركيب لاشه، فعاليت آنزيمهاي گوارشي، برخي فراسنجههاي بيوشيميايي سرم خون، قابليت هضم، و ماهي آزاد درياي خزر طراحي و اجرا گرديد. تعداد 180 عدد ماهي با وزن متوسط 59/0 ± 7/9 گرم در 12 مخزن فايبرگلاس 300 ليتري (15 عدد ماهي در هر مخزن) با يكي از 4 جيره آزمايشي (جيره شاهد مبتني بر پودر ماهي، جيره پايه با پروتئين گياهي، جيرههاي سوم و چهارم شامل جيره پايه هر يك به تفكيك محتوي 4/1 و 8/2 درصد بتائين)، به مدت 11 هفته تغذيه شدند. وزن كسب شده، شاخص رشد ويژه، نسبت بازده پروتئين ماهيان تغذيه شده با جيره شاهد، همچنين جيره پايه مكمل شده با 4/1و 8/2 درصد بتائين بطور معنيداري (05/0 p<) از ماهيان تغذيه شده با جيره پايه (بدون مكمل بتائين) بالاتر بود. كمترين ميزان پروتئين و بيشترين مقدار چربي لاشه در ماهيان تغذيه شده ماهيان تغذيه شده با جيره پايه ثبت گرديد. متوسط ايمونوگلوبولين كل و لايزوزيم در ماهيان تغذيه شده با جيره پايه به طور معنيداري از ماهيان تغذيه شده با تيمار شاهد و جيره پايه مكمل شده با 8/2 درصد بتائين پائينتر بود. متوسط قابليت هضم ظاهري چربي ماهيان تغذيه شده با جيره پايه به طور معنيداري از ساير تيمارها پائينتر بود (05/0 p<). اضافه كردن سطوح بهينه بتائين در جيره غذايي محتوي پروتئين گياهي، منجر به كاهش معنيدار در مقادير متوسط فعاليت آنزيمهاي كبدي (آلانين آمينوترانسفراز، آسپارتات آمينوترانسفراز، آلكالين فسفاتاز و لاكتات دهيدروژناز نسبت ماهيان تغذيه شده با جيره پايه گرديد. نتايج بيانگر همبستگي مثبت بين افزايش سطوح بتائين در جيره و مقادير برخي از فعاليت آنتي اكسيداني بافت كبد نظير سوپراكسيداز ديسموتاز، كاتالاز و گلوتاتيون S ترانسفراز بود. براساس نتايج مطالعه حاضر فعاليت آنزيم هاي گوارشي شامل پروتئاز كل، آلكالين فسفاتاز و آلفاآميلاز ماهيان تغذيه شده با جيره شاهد، همچنين جيره پايه مكمل شده با 4/1و 8/2 درصد بتائين بطور معنيداري از ماهيان تغذيه شده با جيره پايه بالاتر بود (05/0 p<). مشاهده روند كلي بهبود شاخصهاي مورد بررسي همزمان با افزايش سطوح بتائين در جيرههاي غذايي محتوي پروتئين گياهي (با صرفه اقتصادي بالا)، نشان داد استفاده از جيره غذايي داراي 8/2 درصد بتائين، منجر به بهبود جذب (خوش خوراكي) و مصرف غذا و دستيابي به بيشينه رشد، تركيب بهينه لاشه، بهبود فعاليت آنزيم هاي گوارشي، پاسخهاي ايمني و قابليت هضم در بچه ماهي آزاد پرورشي خواهد شد. فاز ششم: پژوهش حاضر به منظور بررسي تاثير سطوح مختلف كولين كلرايد جيره غذايي (0، 250، 500، 750، 1000 و 2000 ميليگرم در هر كيلوگرم غذا) بر عملكرد رشد، تركيب لاشه و برخي پارامترهاي خون و سرم شناسي ماهي آزاد درياي خزر بود. تعداد 270 عدد ماهي با وزن متوسط 38/0±82/8 گرم در 18 مخزن فايبرگلاس 250 ليتري (15 عدد ماهي در هر مخزن) با 3 تكرار در هر تيمار با يكي از شش جيره آزمايشي (جيره شاهد، Cho250،Cho500 ،Cho750، Cho1000 وCho2000 ) به مدت 10 هفته تغذيه شدند. وزن نهايي، وزن كسب شده،، شاخص نرخ رشد ويژه، نسبت بازده پروتئين، ضريب چاقي و ضريب تبديل غذايي ماهيان تغذيه شده با جيره محتوي سطوح مناسب كولين (750 تا 1000ميليگرم كولين در كيلوگرم)، به طور معنيداري از ماهيان تغذيه شده با جيره شاهد و جيره Cho250 بالاتر بود (05/0 p<). كاهش معنيداري در ضريب تبديل غذايي تيمارهايCho750 و Cho1000 نسبت به تيمار شاهد مشاهده شد (05/0 p<). مي‌توان اذعان نمود ماهي آزاد درياي خزر نمي‌تواند نيازهاي فيزيولوژيك كولين خود را با بيوسنتز كولين از كبد و يا متيونين اضافه تأمين كند. با افزايش كولين در جيره غذايي، ميزان پروتئين و چربي لاشه به طور معنيداري افزايش ولي رطوبت لاشه كاهش يافت. همچنين مقادير متوسط چربي كبد ماهيان تغذيه شده با تيمار شاهد و تيمار Cho250 بطور معنيداري نسبت به ساير تيمارها كمتر بود (05/0 p<). نتايج بيانگر رابطه منفي بين افزايش سطح كولين درجيره و ميزان فعاليت آنزيمهاي كبدي خون بود. به منظور دستيابي به افزايش روند رشد، تقويت سيستم ايمني و تركيب بهينه لاشه، مناسبترين مقدار كولين كلرايد به ميزان750 تا 1000 ميليگرم در كيلوگرم در جيره غذايي ماهي آزاد درياي خزر ميباشد.
چكيده انگليسي :
Abstract Six experiments were conducted to Study of optimization of the diet with the aim of enhancing growth indicators, improving the growth, nutrient utilization, carcass compositions and haematological- biochemical parameters and enhancing the immune system of cultured Salmo trutta caspius. In the first experiment, the effects of dietary protein levels on growth, carcass biochemical composition, apparent digestibility coefficient in Caspian trout, Salmo trutta caspius were investigated. The present study was carried out in a completely randomized design with five experimental diets containing five different dietary levels of protein which included 35, 40, 45, 50 and 55% and 15 fish per replication of each with an initial weight of 4.85 ± 0.45 g for 105 days. Average oxygen concentration and water temperature were 7.6 ± 0.68 mg L-1 and 17.7 ± 1.5 °C, respectively, throughout the experimental period. Higher final body weight, weight gain, specific growth rate, protein efficiency ratio and condition factor were significantly observed in groups fed diet with 40 and 45% protein compared to diets content 35 and 55 % protein. Feed efficiency ratio in treatments fed 35 and 55 % protein were significantly higher than those of fish fed 40 and 45% dietary protein levels (P≤ 0.05). Caracas compositions such as crude protein, crude lipid and moisture were significantly affected by protein levels. In the present study, the crude protein composition increased with the increasing dietary protein levels, whereas crude lipid and moisture composition decreased with the increasing dietary protein levels. Therefore, it can be cocluded that increased levels of protein in the diets for juvenile Caspian trout (Salmo trutta caspius) up to 40 and 45% improved growth performance, feed utilization parameter and economic aspect. In the second experiment, This study aimed demonstrating the effects of total and 50% dietary fish oil replacement by canola oil on growth performance, carcass analysis, some blood parameters and serology in 135 juvenile Caspian Sea Salmon (Salmo trutta caspius) (4.25 ± 0.68 g) for 60 days. Triplicate groups of 15 fish in 9 fiber glass tank held under identical culture conditios (14.7 ± 1.5 ° C, aerated, dissolved oxygen was 7.6 ± 0.86 mg / l, 12-h light/12-h dark photoperiod) were fed three times daily. Three diets were formulated to replace dietary fish oil containing the same protein level 43% and fat levels of 14% by canola oil (100% fish oil, 100% canola oil and 50% fish oil with 50% canola oil). Fish fed with 50% fish oil and 50% canola oil diets had significant differences on growth performance with other treatments (P<0.05). Feed conversion ratio, was significant difference in all treatments and the highest amount was observed in 100% fish oil treatment (P<0.05). There was no significant differences on survival rate, protein, fat and carcass moisture content.The levels of liver enzymes (LDH and ALT, ALP, AST) were significantly higher in 100% fish oil than other treatments. The amount of liver enzymes in treatments containing canola oil was less than treatment with fish oil. Canola oil improved the immune system and enzymes. The result showed that replaced 50% fish oil with 50% canola oil in the diet was a suitable dietary lipid source for Caspian Sea salmon and the positive effect on growth indices and it can reduce costs by reducing the length of the breeding season. In the thired experiment, The aim of this study was to evaluate the effect of soy lecithin on some growth parameters, immunity, hematological, serology, activity of antioxidant and digestive enzymes and intestinal tissue in Salmo trutta caspius. For this purpose, 150 fish (350 ± 10 g) were randomly divided into 5 treatments (each with 3 replicates). Fish of the first group (control) only with base food base plus 12% soybean oil, Group 2 basic food plus 9% soy oil and 3% lecithin, Group 3 basic food plus 6% soy oil and 6% lecithin, Group 4 basic food plus 3% soy oil and 9% lecithin and fifth group of dietary supplement plus 12% lecithin was fed for 103 days. The results showed that control treatment in the second weight index and final weight gain with the remaining treatments and in the index of specific growth factor with 9 and 12% lecithin treatment had a significant difference. WBC in control group had a significant difference in treatments with 3 and 6% lecithin. In HDL, control group was treated with 9 and 12 lecithin treatment and there was a significant difference in control cholesterol with 3% lecithin. Also there was no significant difference in other groups. an‎d control group had a significant difference in complement factor with groups 9 and 12% lecithin. The SOD and GST enzymes in the 12% lecithin group had a significant difference with the control. Also, the activity of digestive enzymes including protease, amylase and lipase was significantly increased by adding lecithin to the diet. Indicators of the intestinal tissue, such as the height and diameter of the intestinal parenchyma, internal and external muscle thicknessand epithelium increased by adding lecithin to the diet. Therefore, use of lecithin as a dietary supplement of 9% in growth, immunity, hematological and biochemical data, in salmon ration is recommended due to its positive effects and improving physiological parameters of Caspian Sea salmon In the forth experiment, A feeding trial was conducted to examine the effects of dietary supplementation of betaine on growth, nutrient utilization, carcass compositions and haematological- biochemical parameters in Salmo trutta caspius fed a plant-protein based diet. 180 fish with average weight of 9.7 ± 0.59 g were fed the plant-protein basal diet, the basal diet with 1.4 & 2.8% betaine supplementation, or a fishmeal-based diet (control) for 11 wk. Weight gain, specific growth rate and protein efficiency ratio were significantly higher in fish fed the betaine-supplemented diet (1.4 & 2.8%) as well as control diet than in fish fed the basal diet. The lowest and highest whole body protein and lipid concentrations were significantly found in the fish fed by basal diet. Lysozyme activity and IgM (Total Immunoglobulin) of serum of those fish fed the basal diet with 2.8% betaine supplementation, or a fishmeal-based (control) were significantly higher (p≤0.05) than in fish fed the basal diet. Based on the results of this study, could be said that increased levels of 2.8 % of betaine is an effective feeding stimulant that can be enhanced the palatability and intake of plant-protein based diets for Salmo trutta caspius, improved growth performance, feed utilization, haematological- biochemical parameters and apparent digestibility coefficient. In the sixth experiment, This study was aimed to evaluate the effect of levels of Choline on the growth performance (WG, SGR, FCR, CF, PER and HIS), Carcass Compositions, and Haematological (ALT, AST, ALP and LDH) of Caspian salmon (salmo trutta caspius). A 10 weeks feeding trial was conducted in 270 Caspian salmon (salmo trutta caspius) (initial mean body weight, 8.82±0.38 g) to determine the amount of Experimental diets were also prepared by adding levels of choline 0, 250, 500, 750, 1000 and 2000 mg/kg the basal diet (Control, Cho250، Cho500, Cho1000 and Cho2000) to evaluate growth performance, carcass composition, and some haematological parameters. The final weight, weight gain, specific growth rate index, protein efficiency ratio, obesity coefficient, and feed conversion ratio of fish fed with diet containing appropriate levels of choline (750-1000 mg/kg-1) were significantly higher than fish fed with other diets. With increasing choline in fish diet, whole body lipid and protein content significantly increased, but carcass moisture decreased. Also, addition of 750-1000 mg/kg-1choline to diet caused a significant diference in the activity of liver enzymes (ALT, AST, ALP and LDH), compared with control treatment and 2000 mg/kg-1.The results showed a significant increase in growth parameters and optimal carcasscomposition of Caspian salmon, the most suitable amount of choline is 750-1000 mg/kg-1in the fish diet(p<0.05). The results of this study indicated growth performance, liver enzymes, decreased in the whole body with increasing dietary Choline leve up to 1000 mg/kg-1 enzymesin Caspian salmon. The One-Way ANOVA analyze method using feed conversion ratio (FCR) and weight gain (WG) data allowed us to estimate that the maximum Choline requirement in Caspian salmon(salmo trutta caspiushas) diets was between 750 and 1000 mg/kg-1.
كليدواژه :
ماهي آزاد درياي خزر (Salmo caspius) , پروتئين , روغن كانولا , قابليت هضم , قابليت هضم , سيستم ايمني
سرشناسه :
محسني، محمود
اطلاعات نشر :
تهران موسسه تحقيقات علوم شيلاتي كشور
مشخصات ظاهري :
جدول، رنگي، مصور، نمودار
فروست :
موسسه تحقيقات علوم شيلاتي كشور 59720
كليدواژه - جزئيات :
لينک به اين مدرک :
بازگشت