عنوان :
توصيف گروه فعلي زبان فارسي از ديدگاه دستور زايشي - گشتاري
پديدآورندگان :
حق شناس علي محمد نويسنده , بخيرنيا منصور نويسنده
كليدواژه زبان طبيعي :
زبان فارسي , دستور گشتاري - زايشي , گروه فعلي , زبان و زباشناسي , دستور زبان فارسي , نحو
دامنه موضوعي :
علوم انساني
چكيده :
رساله حاضر گروه فعلي زبان فارسي را ازديدگاه دستور زايشي - گشتاري مورد بررسي قرار داده است . گروه فعلي در زبان فارسي يك واحد نحوي است كه از يك يا چند عنصر واژگاني تشكيل مي شود و در گزاره جمله هميشه جايگاه اسناد را اشغال مي كند. پس از مقايسه تجزيه روساختي فرمول كلي زير را براي گروه فعلي مي توان بدست آورد. گروه فعلي : (عنصر پيشرو) + فعل واژگاني + (عنصر پيرو) عنصرهاي پيشرو و پيرو كه وابسته هاي اختياري گروه فعلي هستند از نظر صورت و رابطه معنايي با "فعل واژگاني " در سه گروه به شرح زير قرار مي گيرند. الف ) عنصر افعالي ناقص : بايد، مي توان ، مي شود، مي شد،بتوان ، بشود، داشتن داراي 12 صورت ، خواستن (داراي 6 صورت ). ب ) عنصر سازنده مجهول : شدن (داراي 29 صورت ). ج ) عنصر سازنده حالت و زمان : بودن (داري 18 صورت ). گروه فعلي در مفهوم دستور گشتاري بايد داراي سه دسته قاعده به شرح زير باشد: 1) دسته قواعدي كه جملات مختلف را مي سازند. 2) دسته قواعدي كه برروي اين جملات و زنجيره هاي ژرفسازي عمل مي كنند. و آنها به صورتهاي زباني ، مانند زمين خوردن ، زمين خوار، زمين خواري ، زمين خوردگي ، و زمين خورده (از جمله زيرساختي كسي بر زمين برمي خورد) 3) دسته قواعدي كه يك جمله يا يك دسته از جملات رابه صورت يك گروه فعلي پيچيده تبديل مي نمايند. و در نتيجه اعمال اين قواعد گروههاي فعلي و اسمي بيشماري توليد مي گردند.