كليدواژه زبان طبيعي :
نقش زبان , زبان و نشانه , زبان ادب , نظم آفريني , صناعات بديع نظم , توازن آوايي , زبان و زبانشناسي , تكرار كلامي , زبانشناسي و ادبيات , توازن نحوي , نظم فارسي , توازن واژگاني
چكيده :
رساله حاضر به بررسي زبانشناختي نظم به عنوان گونه اي از ادب فارسي پرداخته و دو هدف اصلي را دنبال مي كند. نخست آنكه ثابت شود آنچه تحت عنوان "فنون بلاغت " در توصيف و تحليل صناعات ادبي بكار رفته ، برمبنايي علمي استوار نيست . ثانيا، توصيف و طبقه بندي صناعات ادبي وابسته به نظام است . بدين منظور منابع پژوهش حاضر بدون اعمال سليقه شخصي و به صورت اتفاقي از آثار ادبي معاصر و سنتي جمع آوري و مورد تحليل قرار گرفت . ساختمان اصلي رساله حاضر در يازده فصل به دست داده شده است . فصل نخست ، الزما به ملاحظات نظري اجتماعي اختصاص يافته تا چهار چوب نظري اين بررسي مشخص گردد و امكان طبقه بندي موضوعاتي پراكنده در يك نظام مورد تحليل قرار گيرد. از آنجا كه بررسي حاضر به محدوده نقش ادبي زبان مربوط مي شود، بخش 3-1 به طرح تمايز ميان نقشهاي زبان اختصاص يافته تا مشخص گردد اصولا آنچه تحت عنوان "نقش ادبي " زبان مطرح است ، چيست و چگونه مي توان اين نقش رابطور نسبي از ديگر نقشهاي زبان متمايز ساخت . با تعيين محدوده نقش ادبي زبان ، مي بايست مشخص مي شد كه زبان ادب از چه طريق وتحت چه عواملي از زبان روزمره و هنجار جدا مي گردد. به همين خاطر بخش 5-1 به برجسته سازي ادبي و طرح گونه هيا زبان ادبي و قايل شدن تمايز ميان نظم ، شعر و نثر چهار چوب بررسي حاضر مشخص شده است . در فصل 2 ابتدا به مطالعات ادبي سنتي در غرب اشاره شده است .