كليدواژه زبان طبيعي :
دستگاه شنوايي , عصب شناسي زبان , دستگاه عصبي مركزي , مكانيسم درك زبان , زبان پريشي , مغز , زبان و زبانشناسي , مكانيسم توليد زبان , دوزبانگي
چكيده :
پژوهش حاضر به معرفي يكي از شاخه هاي جديد زبانشناسي كاربردي بنام "عصب شناسي زبان " پرداخته است . عصب شناسي زبان يكي از جوانترين شاخه هاي زبانشناسي كاربردي است و موضوع اصلي آن بررسي رابطه زبان و مغز است . در اين بررسي پس از توصيف سير تاريخي پيدايش و تكامل اين علم و چگونگي تغيير و تحول نظريات دانشمندان به مطالعه و بررسي اندامهاي گفتار و دستگاه شنوايي پرداخته شده و چنين آمده است كه دستگاه شنوايي انسان را مي توان به سه بخش اصلي تقسيم نمود: مكانيسم انتقالي ، مكانيسم حسي - عصبي و مكانيسم مركزي . مكانيسم اخير مسيول تشخيص ، تفسير و جمع بندي اطلاعات شنوايي مي باشد. اختلالات اين مكانيسم عبارتند از: اختلال در قطعه گيجگاهي (منطقه ورنيكه ) نيمكره چپ قشر مخ - كه وظيفه رمزگشايي واجي را بعهده دارد- موجب اختلال درك در سطح واجي و واژگان زبان مي شود. اختلال در مناطق آهيانه - پس سري نيمكره چپ موجب اختلال درك در سطح روابط منطقي دستوري زبان مي شود. بيماران داراي ضايعات گسترده تر در قطعه پيشاني در درك وارونه سازيهاي معنايي و نيز درك معناي اصلي ضرب المثل ها دچار اشكال مي شوند. دراختلال درك در سطح واجي و واژگان زبان ، توانايي تمايزگذاري بين واجها از بيمار سلب مي شود. او ديگر قادر نيست بين مشخصه هاي واجي زبان تمايز قايل شود.