كليدواژه زبان طبيعي :
نيما , اخوان ثالث ، مهدي , سپهري ، سهراب , شاملو، احمد , زبان فارسي , شعر معاصر , شعر نو , آشنايي زدايي زباني , زبان و زبان شناسي , شعر نيما , اشعار شاملو , اخوان , سپهري , فروغ , اسفندياري ، علي , فرخزاد، فروغ
چكيده :
موضوع رساله حاضر آشنايي زدايي (زباني ) در شعر نيما و تاثير آن در اشعار شاملو، اخوان ثالث ، سپهري و فروغ است . اين پژوهش زبان شعر و زبان معمول بااستناد به منابع معين و محدود مقايسه نموده است . بدين منظور دفتر اول شعر از مجموعه آثار نيما به كوشش سيروس طاهباز مطالعه و از كاربردهاي صفات ، قيود، مبهمات ، افعال ، ضماير و واژگان آنچه با زبان گفتاري و دستوري ناآشنا به نظر مي رسيد بر اساس محور همنشيني توصيف و تحليل گرديد و سپس تاثير آن بر كاربردهاي جديد در اشعار چهار شاعر موردنظر مشخص گرديد. در تحليل و توصيف داده ها نظريه دستور زبان گشتاري مورد استفاده قرار گرفت . مرجع و معيار مقايسه در اين زمينه كتاب "دستور زبان فارسي بر پايه نظريه گشتاري " اثر دكتر مهدي مشكوه الديني بوده است . اين پژوهش نشان داد كه تغيير جايگاه صفت و كاربرد بديع آن در اشعار نيما بيشترين نمود را داشته است . استفاده از قيد به عنوان صفت و برعكس ، بكار بردن وابسته هاي پيشين نامشخص بدون جمله صله ، جابجايي فعل پايه و عنصر فعلي در افعال مركب ، حذف فعل و بعضي از تكواژها در جملات و عبارت و ابداع واژگان تركيبي جديد از ويژگيهاي بارز زبان شعر نيما شناخته شد. اخوان ثالث بيشترين تاثير را از نيما پذيرفته و تا آخرين لحظات عمر شاعري اش از آن رها نگرديده است . شاملو تا "هواي تازه " سخت از زبان نيما متاثر بوده و بتدريج به زبان مستقل خود دست يافته است . سپهري و فروغ كمتر به زبان نيما توجه داشته اند ولي از تاثير زبان او در امان نمانده اند.