كليدواژه زبان طبيعي :
ايران , 1357-1332 , انقلاب اسلامي , فعاليت سياسي , روشنفكر , جدايي سياست از دين , بخش علوم سياسي , ناسيوناليسم , ماركسيسم , حزب سياسي
چكيده :
پژوهش حاضر در چهارفصل تنظيم مي شود. فصل اول به مباحث نظري و متدولوژيك اختصاص دارد كه طي آن ، ضمن ارايه تعريفي از انقلاب ، بحثي نظري و روش شناختي در منشاء تحولات اجتماعي داريم كه انقلاب و تحولات اجتماعي را به فكر و انديشه و اراده انسان مرتبط مي كند. در مبحث سوم نيز با عنايت به منشاء تحولات اجتماعي ، به مباني فكري و نظري انقلاب مي پردازيم و طي آن مدلي آرماني از انديشه انقلاب اسلامي ارايه مي دهيم . فصل دوم به جريانهاي فكري قبل از 1332 اختصاص دارد كه طي آن چهار جريان فكري روشنفكران سيكولار، ناسيوناليسم و ملي گرايي ، ماركسيسم و حزب توده و جريان اسلامي بررسي مي شوند و اين نتيجه بدست مي آيد كه حاكميت و غالبيت با انديشه ها و جريانهاي غيرمذهبي است و مشكل جامعه و اساس بحث سياسي دراين دوره ، عقب ماندگي است كه براي حل آن ، نوسازي پيشنهاد مي شود. ...