عنوان مقاله :
تحليل الخطاب الروايي في مجموعه «مغرب الشمس» لحسن برطال (مرتكزا علي اهم المفاهيم الرواييه كالتبيير و المسافه و الصوت لدي «جرار جنيت»)
عنوان فرعي :
تحليل گفتمان روايي مجموعه «مغرب الشمس» حسن برطال (بر اساس مهمترين مباحث گفتمان روايي ژرار ژنت: كانون روايت، حالت و لحن)
پديد آورندگان :
اميري، جهانگير نويسنده دانشيار گروه زبان و ادبيات عربي دانشگاه رازي Amiri, Jahangir , خسروي، سميره نويسنده دانشجوي دكتري زبان و ادبيات عربي دانشگاه رازي Khosravi, Samireh
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 2016 شماره 38
چكيده عربي :
تنتمي مجموعه «مغرب الشمس» لحسن برطال الي فصيله القصه العربيه القصيره جدا ويميل برطال فيها الي توظيف السرد كعنصر تكويني مهم في بنا قصصه مع تلاعب بالضماير عبر تناوب الاشخاص في التعبير عن هواجسهم او سرد حكاياهم. تهدف هذه الدراسه الي اثبات مقدره القصه القصيره جدّاً في مجاراه انواع الحكايه من حيث صياغه الخطاب الروايي وتوظيف مباحث التحليل الخطابي بحثاً عن الاجابه علي هذه الاسيله: ما هي انواع الخطاب الروايي في قصص برطال القصيره جدا؟ وما هي الروي والمواضيع الايديولوجيّه التي تناولتها عمليه السرد في هذه القصص؟ وكيف رسم برطال الشخصيات في قصصه و جعلها تنتمي الي فيات اجتماعيه متباينه بمختلف الاساليب و اللغات و يعبر عن ايديولوجياتها وانتما تها عن طريق الخطاب؟
من اهمّ نتايج الدراسه انّ هذه القصص مع كثرتها واستقلالها الموضوعي واختلافها من الجانب الروايي ولكن ذات قواسم مشتركه كثيره في الشخصيات البوريه ووجهات النظر التي تحملها. زد علي ذلك، هذا النوع من القصه يتناغم مع نظريه «جنيت» الرواييه وتستطيع ان تتلايم مع اي عمل سردي آخر في مجال الخطاب.
چكيده فارسي :
مجموعه داستان «مغرب الشمس» حسن برطال، از نوع داستان كوتاهِ كوتاه عربي است و نويسنده، كوشيده تا در آن از تكنيكهاي روايت در بهكارگيري ضماير سهگانه براي بيان درونيات شخصيتهاي داستان و روايت ماجراهاي اصلي آنها بهره ببرد.
هدف اصلي اين تحقيق، بيان توانايي داستان كوتاهِ كوتاه عربي در همراهي با انواع داستان از نظر تحليل گفتمان روايي و بهكارگيري مهمترين مباحث آن است و سعي دارد تا به اين پرسشها پاسخ دهد كه: انواع تكنيكهاي تحليل گفتمان از منظر وجهيّت و كانون روايت در داستان كوتاهِ كوتاه كدام است؟ ديدگاهها، ايديولوژيها، و شخصيتها در آنها به چه صورت مطرح شده و به گروههاي مختلف اجتماعي نسبت داده شدهاند؟ و درنهايت، اين ايديولوژيها از چه طريق به مخاطب انتقال يافتهاست؟
اين بررسي نشان ميدهد كه اين داستانها با وجود فشردگي در حجم، استقلال موضوعي و اختلاف بياني، داراي مشتركات بسياري از منظر شخصيتهاي كانوني و ديدگاه روايي حاكم بر فضاي داستان هستند. در كنار اين مسايل، اين نوع داستان منطبق بر ديدگاه روايي ژرار ژنت بوده و درنتيجه ميتواند با ساير ديدگاههاي روايي نيز هماهنگ باشد.
چكيده لاتين :
The short story collection called “Magreb Al-shams” by Hassan Bartal is an Arabic short short story in which the writer has tried to employ narration techniques in using triple pronouns for the expression of the characters’ mental world, and the plot of the sotry. The main purpose of this study is to show Arabic short short story’s ability from narrative discourse analysis viewpoint, and its employment to answer the following question: What are the different discourse analysis techniques from the viewpoint of narrative focal point in short short story? How Worldviews, ideologies, and characters in these short short stories are presented, and to whom are they attributed? Finally, how are these messages delivered to the audience? The present study shows that although these stories are compact, episodic and somehow paradoxical, there are many characteristics common in all the stories in regard to focal characters and narrative view in the story.
كليدواژه :
تحليل الخطاب , تحليل گفتمان , حسن برطال , داستان كوتاهِ كوتاه , ژرار ژنت , گفتوگو , Dialogue , Discourse analysis , Gérard Genette. , Hassan Bartal , Short short story , الحوار , القصه القصيره جدا , جرار جنيت
عنوان نشريه :
الجمعيه العلميه الايرانيه للغه العربيه و آدابها