شماره ركورد كنفرانس :
2126
عنوان مقاله :
ارزيابي و سنجش عملكرد
پديدآورندگان :
خراشادي محمد نويسنده , سوزنده امير حسين نويسنده , حقجو اميرعباس نويسنده
كليدواژه :
ارزيابي , كارت امتياز متوازن , رويكرد ذينفعان , ارزش افزوده اقتصادي , سنجش عملكرد
عنوان كنفرانس :
چهارمين كنفرانس ملي مديريت ، اقتصاد و حسابداري
چكيده فارسي :
سوال اصلی برای ارزیابی هر سازمانی این است كه ما تا چه حد خوب كار می كنیم؟ جواب این سوال بطور سنتی در اصطلاح سنجش های عملكرد مالی قدیمی مانند برگشت سرمایه گذاری (ROI) بیان شده است. اما رابطه اینگونه ارزیابی ها در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 به چالش كشیده شد. هم دانشگاهیان هم افراد شاغل متخصص به این چالش ها روی می آوردند كه منجر به سیل عظیمی از انتشارات درباره سنجش عملكرد شد. گزارشات و مقاله های جدید با سرعت حیرت انگیری پدید می آمد. یك جستجو در وبسایت جهانی بالای 52 میلیون مرجع را نشان می دهد. جمعا با بازدهی و عملكردی كه از افراد تشكیل دهنده كنفرانس، ناشران، شركت های جستجوی بازاری، فروشندگان نرم افزارها و مشاوران دریافت شد، ما می توانیم ببینیم كه سنجش عملكرد تجاری یك صنعت چند میلیون پوندی می باشد. چرا این همه توجه و علاقه؟ تعدادی از مطالعات اظهار كرده اند كه شركت هایی كه سنجش ها را مدیریت می كنند از شركت هایی كه سنجش عملكرد را مدیریت نمی كنند بهتر هستند برای مثال مطالعه ای كه توسط اشتون در 1997 انجام شد نشان داد كه یك سود سرمایه گذاری بر پایه مدل برتر تجارت است و سرمایه گذاران در معیار مردمی بهتر از دیگران عمل می كنند به مقدار 16 درصد در كوتاه مدت و 38 درصد در بلند مدت ( همچنین تحقیق لینگل و اسكیمن 1996: مار 2004 را ببینید) داده های جمع آوری شده اظهار دارد كه بین 40 تا 60 درصد از شركت ها بطور قابل توجهی سیستم های سنجش خود را بین سال های 1995 تا 2000 تغییر داده اند. شركت ها بطر واضح به دنبال راه حل هایی برای سنجش عملكرد هستند. این كه چگونه سازمان ها باید بازدهی و عملكردشان را سنجش كنند برای سال های زیادی هم دانشگاهیان و هم شاغلان را به چالش كشیده است. چالشی كه در اواخر دهه 1980 بوجود آمد این بود كه سنجش های عملكرد مالی سنتی كیفیت مشتری را و نیازای نوآوری و ابداع فضای رقابت تغییر پذیر را برآورده نمی كند. بعلاوه، اگر این سنجش ها برای ارزیابی پاداش برای مدیران استفاده شود آنها می توانند عواقب ناكارآمدی داشته باشند با مدیرانی كه بازگشتشان در هزینه شركت را حداكثر می كنند (مشكل مالك - كارگزار). دو مكتب فكری عمده بوجود آمدند تا این مشكل را حل كنند مكتب اول، رویكرد ذینفعات، از اضافه كردن سنجش های غیر مالی عملكرد دفاع كرد كه تقریبا مرتبط با استراتژی شركت های بزرگ بود تا سنجش های مالی سنتی را تكمیل كندو مكتب دوم رویكرد سهام داران است كه استدلال كرد كه كلید عملكرد پیشرفته و برتر را منحصرا در تمركز در روش های جدید سنجش مالی بر اساس مفهوم درآمد ناخالص یافت می شود. هر دو مكتب فكری مریدان و طرفداران خودشان را جذب كردند. این بخش ادامه این بحث را شرح می دهدو موضوع و هدف این بخش مقایسه تئوری دو رویكرد با تجربه است و بویژه بررسی این است كه هر كدام تا جه حد مورد استفاده قرار گرفته اند، و آیا معمولا باعث بهبود عملكرد می شوند یا خیر. چگونه در شركت ها استفاده می شوند؟ ما با مقایسه مقیاس های سنجش دو رویكرد و جركت از سنجش به سمت مدیریت بوسیله در نظر گرفتن و بررسی هدف و ساختارهای مرتبط با سنجش شروع می كنیم. اگر چه چارچوب های فراوانی برای هر رویكرد وجود دارد، تمركز اصلی بر مثال های معروف تر هر كدام خواهد بود، كارت امتیاز متوازن (BSC) برای مكتب ذینفعان و ارزش افزوده اقتصادی (EVA) برای مكتب سهامداران (EVA علامت تجاری ثبت شده توسط استران استوارت می باشد). تحقیقات سپس برای مقایسه فرضیه و تجربه استفاده می شود.
شماره مدرك كنفرانس :
4281252