بحثي در ارتباط بين حوزه اخلاق و كاركردهاي شناختي ذهن انسان

يكي از مسائل اصلي در فلسفه اخلاق، پرسش از وسعت و شدت دترمينيزم در بروز رفتارهاي اخلاقي و غيراخلاقي در انسانها مي باشد. مطالعه دترمينيزم در حوزه ارزشهاي اخلاقي چه براي تفكري كه به آزادي در حوزه عمل و گزينش امر اخلاقي معتقد است و چه تفكري كه نقش دترمينانها را در اخلاق بسيار تعيين كننده ميداند، حائز اهميت است. در بحث دترمينيزم نيز يكي از موضوعات اصلي دترمينيزم روان شناختي و بيولوژيك است. در اين سخنراني نخست به مطالعه برخي كاركردهاي ذهني انسان كه جنبه شناختي يا Jungian psychic ) دارند ميپردازيم. بدين منظور ما نخست كاركردهاي يونگي روان انسان cognitive را مد نظر قرار ميدهيم. سپس رابطه بين اين كاركردهاي ذهني و حوزه اخلاق را مطالعه (functions ميكنيم. استفاده از اين كاركردهاي يونگي منجر به شكل گيري تعدادي نظريه نوع شناسي شخصيت شده است. در حوزه فضايل اخلاقي به طور مشخص ما موضوع وفاداري را مورد مطالعه و بررسي بر حسب كاركردهاي يونگي قرار ميدهيم كه يكي از موضوعات اصلي اين مقاله است