شماره ركورد كنفرانس :
3215
عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي حسرت و اندوه يادها در سروده هاي فروغ فرخزاد وغاده السمان
پديدآورندگان :
خوش ضمير راضيه دانشگاه گيلان
كليدواژه :
نوستالژي , فروغ فرخزاد , غاده السمان , رويكرد آمريكايي , ادبيات تطبيقي , ادبيات معاصر
عنوان كنفرانس :
همايش ملي پژوهشهاي شعر معاصر فارسي
چكيده فارسي :
واژه نوستالژي در فرهنگ آكسفورد به معني احساس رنج وحسرت نسبت به آن چيزي است كه گذشته و از دست رفته است
و يا سفر به دنياي ناشناخته اي درآينده. بنابراين شعر يا نوشته خود را آغشته با فضايي غم انگيز مي نمايد. درجستار پيش رو
نگارنده برآن است تا با استفاده از روش توصيفي تحليلي و با رويكرد تطبيقي به بررسي اين پديده رواني درسروده هاي دو
بپردازد. اين تحقيق نشان از آن داردكه اوضاع نابسامان سياسي اجتماعي » فروغ فرخزاد « و » غاده السمان « شاعرعرب و ايراني روزگار شاعران، عدم توجه به زن و از دست دادن عزيزان سبب شده تا اين دو شاعر به گذشته خود رجوع كرده و باحسرت
از آن روزگاران يادكنند. مهم ترين دستاورد اين پژوهش آن است كه بن مايه هاي نوستالژيك، مانند مرگ، عشق به محبوب و تنهايي را در سروده هاي هر دو شاعر مي توان به عنوان نقاط مشترك افكار آنان درنظرگرفت همچنين تفاوت هايي ازجمله حسرت كودكي در شعر فرخزاد و حسرت وطن در شعر السمان به عنوان نوستالژي گذشته گرا از بسامدبيشتري برخوردار است كه اين امر حاكي از آن است كه بدبيني به حال و آينده و جستن آرامش و خوشبختي در روزهاي خوش كودكي از مختصات شعر
فروغ و غربت ناشي از جنگ و آوارگي و مهاجرت به سرزميني بيگانه نيز از درون مايه هاي اصلي شعرغاده السمان است كه
در شعر فروغ به اين شدت مشاهده نمي شود. ميل دستيابي به زندگي زناشويي پايدار يا آمدن منجي در شعر فروغ و رسيدن
به جايگاه والاي انساني درآينده در شعر السمان به عنوان نوستالژي آينده نگر بيشترين بسامد رادر شعر اين دو شاعر دارد.