شماره ركورد كنفرانس :
3226
عنوان مقاله :
غم و «خود پيدايي» در غزليات ديوان شمس مولانا
پديدآورندگان :
دري زهرا دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج , حيدري پرچكوهي فرامرز
كليدواژه :
وجد , عشق , اندوه , غربت مكاشفه , فراق
عنوان كنفرانس :
دوازدهمين گردهمايي بين المللي ترويج زبان و ادب قارسي
چكيده فارسي :
با آن كه گفته شده است عارف اهل غم نيست، عشق به مبدأ وجود و دور ماندن از وطن اصلي يكي از عوامل اندوه عارفان است. مولوي با اعتقاد به وحدت وجود، فراق و جدايي از حقيقت هستي را بر خود نمي پسندد و در اشعارش به شكوه و شكايت بر مي خيزد خصوصا آن گاه كه رابطه ي وجودي خويش را در برابر معبود در مي يابد چه با اين دريافت كه عظمت عنايت او را در مي يابد و خلايق را غافل و چه از اين نظر كه خواهان يكي شدن با درياي وجود است و اين در مكاشفه محقق مي گردد. با اين ديدگاه غم و اندوه عارفانه از احوال روحي عرفاست كه از آن به حزن و وجد تعبير مي كنند و براي آن درجات و مراتبي قائلند. در اين پژوهش با توجه به مفاهيم وجد و خوف و قبض و... كه در عرفان اسلامي با غم در پيوند هستند، غزليات ديوان شمس از نظر كاربرد مضامين مرتبط با غم و اندوه و غربت عارفانه مورد بررسي قرار مي گيرد.