بررسي بازتاب روان شناسي يونگ در رمان سمفوني مردگان

تلاش هاي يونگ، در قلمرو اساطير و ناخودآگاه جمعي، دستمايه منتقدان بسياري براي بررسي آثار ادبي، قرار گرفته است. در اين پژوهش، سمفوني مردگان عباس معروفي كه يكي از رمان هاي برجسته ادبيات معاصر است، بررسي گرديد و در چهارچوب كهن الگوهاي من، قهرمان، سايه، پرسونا، پير خردمند خويشتن و همچنين كاركردهاي قهرمان و شخصيت هاي داستان مورد ارزيابي قرار گرفت و چگونگي تبلور هر يك از كهن الگوها به عنوان مسئله اصلي اين تحقيق مشخص گرديد. ضمن آنكه به بررسي كهن الگوهايي چون آنيما و آنيموس، مادر، سايه و مرگ نيز اشاره شده است. روش تحقيق در اين پژوهش توصيفي - تحليلي بوده است. نتايج اين پژوهش نشان مي دهد كه پدر نمود كهن الگوي سايه و هيتلر در هذيانات آيدين تبلور كهن الگوي قهرمان و استاد دلخون بيانگر پير خردمند هستند. همچنين كهن الگوي خويشتن در شخصيت آيدين بروز مي يابد. ضمن آنكه سرمازدگي اورهان و دچار توهم شدن او نمونه اي از كهن الگوي مرگ است. شخصيت هاي آيدين و آيدا چون هر دو جنبه زنانه و مردانه را نشان مي دهند، نمود كهن الگوى آنيما و آنيموس هستند. مادر نيز كهن الگوي آنيما و آنيموس را با هم دارد. در پدر و اورهان بيشتر جنبه آنيموس كه مختص مردان است، مشهود است و جنبه آنيما خود را كمتر نشان مي دهد. چگونگي بروز اين كهن الگوها، اين اصل را بيان مي كند كه محتواي كهن الگوها به صورت مستمر اما در شكل هاي گوناگون ظهور مي يابند.