شماره ركورد كنفرانس :
3226
عنوان مقاله :
بررسي عنصر زمان در روايت " توبه نصوح" بر اساس نظريه ژرار ژنت
پديدآورندگان :
مير محمد دانشگاه زابل - گروه زبان و ادبيات فارسي , نو مسلمان حسنيه دانشگاه زابل
كليدواژه :
روايت شناسي , ژرار ژنت , مولانا , مثنوي معنوي , توبه نصوح , زمان
عنوان كنفرانس :
دوازدهمين گردهمايي بين المللي ترويج زبان و ادب قارسي
چكيده فارسي :
زمانمندي روايت، به معني گزينش هاي بسيار در عرصه زمان و كنش براي ايجاد پيرنگي مطابق خواست نويسنده است، نه مطابق با زمان تاريخي و تقويمي كه خارج از دنياي روايت در جريان است. لذا، عنصر «زمان» در روايت يكي از مباحث مهم و اساسي است كه اخيرة مورد توجه روايت شناسان مختلف قرار گرفته است. از ميان نظريه پردازان بنام در عرصه روايت۔ شناسي، ژرار ژنت، ساختارگراي فرانسوي، با ارائه نظريه زمان روايي در سه محور نظم، تداوم و بسامد در پيشبرد روايت داستاني نقش مهمي را ايفا كرده است. مولانا در مثنوي معنوي، به عنوان يك اثر عرفاني تعليمي از تمام ظرفيت هاي ادبي روايي عنصر زمان براي افزايش تأثيرگذاري بهره برده است. در اين پژوهش توصيفي تحليلي نشان داده مي شود كه چگونه عنصر زمان در آثار كلاسيك از جمله داستان توبه نصوح در مثنوي قابل بررسي است. نتيجه حاكي از آن است كه مولوي در حكايت توبه نصوح به عنوان نمونه اي جذاب و گيرا براي افزايش تعليق و انتظار در خواننده با استفاده مناسب از تغيير در نظم تقويمي زمان، تفصيل، تكرار و توصيف در شرح برخي از افعال، نوع خاصي از زمانمندي را ايجاد كرده و يكي از علل محبوبيت روزافزون مثنوي معنوي، برهم زدن و قراردادن مخاطب در چالش زماني است.