مقايسه ساختار داستان خيروشر هفت پيكر نظامي با داستان شهريار بابل با شهريارزاده مرزبان نامه برپايه نظريه هاي روايت و تقابل هاي دوتايي

مقايسه ساختار داستان خيروشر هفت پيكر نظامي با داستان شهريار بابل با شهريارزاده مرزبان نامه بر مبناي نظريه هاي روايت و تقابل هاي دوتايي داستان خيروشر از داستان هاي فرعي گنبد ششم، نشستن بهرام گور روز پنج شنبه در گنبد صندلي و افسانه گفتن دختر پادشاه اقليم ششم هفت پيكر نظامي است. همچنين داستان شهريار بابل با شهريارزاده از داستانهاي فرعي مرزيان نامه است. پژوهنده ساختار اين دو داستان را براساس تقابل هاي دوتايي مقايسه و بررسي كرده است، بنا به نظريه تقابل گرايان داستان هاي زيادي كه در ظاهر روايت ساده اي دارند تقابل هاي ژرفي را جستجو مي كنند. داستان خير و شر و شهريار بابل با شهريارزاده هردو داراي تقابل هاي دوتايي هستند و هردو داراي ساختار يكساني اند. گذشتگان ما به كمك همين تقابل هاي دوتايي انديشه و تفكر خود را در روايت ها و قالب هاي مختلف بيان كرده اند. شيوه كار ر اين پژوهش در آغاز معرفي نظريه تقابل هاي دوتايي و صاحب نظران آن و پژوهش هايي كه در اين سير صورت گرفته است و بعد مقايسه عناصر مشترك دو داستان و بيشتر استدلال ها بر پايه نه تقابل هاي دوتايي هردو داستان است كه از لحاظ ساخت شباهت هاي زيادي با هم دارند و در ژرف ساخت هردو داستان هدف واحدي را دنبال مي كنند. هر چند ظاهر داستان از لحاظ كوتاه و بلندي، نظم و نثر، واژگان و ساختار جملات فرق دارند اما هر دو داستان بر پايه تقابل هاي دوتايي ساخته شده اند و تقابلها نظام مند است و يك هدف دارد و هر دو داستان از لحاظ ژرف ساخت تقابل ها و روساخت يكسان اند و واحد عمل مي كنند.