ارتباط بين هوش فرهنگي برتوانايي حل تعارض مديران و كاركنان پژوهشگاه علوم و فناوري اطلاعات ايران

هدف پژوهش حاضر تعيين رابطه بين هوش فرهنگي و توانايي حل تعارض پژوهشگاه علوم و فناوري اطلاعات ايران بود. از بين 200 نفر از اعضاي پژوهشگاه به عنوان جامعه آماري، تعداد 99 نفر براساس فرمول كوكران به عنوان حجم نمونه انتخاب و مورد بررسي قرارگرفتند.اين مطالعه توصيفي پيمايشي است وبراي جمع آوري اطلاعات ازپرسشنامه هوش فرهنگي ارلي و يانگ و پرسشنامه حل تعارض سم ديپ و لايل ساسمن استفاده شد.نتايج حاصل از آزمون همبستگي پيرسون نشان داد كه:رابطه مثبتي بين هوش فرهنگي و توانايي حل تعارض مي باشد.همچنين هوش فرهنگي كاركنان و توانايي حل تعارض بالاتر از سطح متوسط)ميانگين 3(برآورد شدو هوش فرهنگي رفتاري بابيشترينرتبه )ميانگين كل 38.3 (تاثير بيشتري برتوانايي حل تعارض دارد و اغلب افرادبيان داشته اند كه تمايل كمتري به تحميل خواسته ها واهداف خودبه ديگران دارند)ميانگين كمتر از 3(درنتيجه براساس يافته ها مي توان گفت افراد از هوش فرهنگي به نسبت بالايي برخوردار هستند و در برخورد با تعارضات به جاي اجتناب از آن، تعارضات را با سبك هاي همكاري ومصالحه حل مي كنند. درنتيجه تاكيد برهوش فرهنگي براي برخوردبا تعارضات سازماني به عنوان يك عامل كليدي اثرگذار و تعيين كننده درموفقيت سازمان ها، ضروري مي باشد.