شماره ركورد كنفرانس :
3542
عنوان مقاله :
جهانبينيِ شاعر وطن: مدخلي بر تحليل معناي زندگي در شعر آخرين شاعر عهد مشروطه
پديدآورندگان :
سادات شريفي فرشيد دانشگاه مكگيل كانادا , حسام پور سعيد دانشگاه شيراز
كليدواژه :
محمدتقي بهار , بينش اعتراضي , تنهايي , فرديت , اگزيستانسياليسم , جهانبيني شاعرانه , معناي زندگي
عنوان كنفرانس :
سيزدهمين گردهمايي بين المللي انجمن ترويج زبان و ادب فارسي
چكيده فارسي :
مسئلهي اصليِ مقالهي حاضر بررسيِ بازتابِ تفكرات و تأملاتِ وجودي (اگزيستانسيال) و نسبت اين با «معناي زندگي» در شعر محمدتقي (ملكالشعراي) بهار در جايگاهِ آخرين و مهمترين شاعر عهد مشروطه است. اين رويكرد، كه از زيرمجموعههاي تحليلهايِ محتوايي قلمداد ميشود، بر اين است تا بر بنيادِ چند مفهومِ مورد توجه متفكرانِ وجودگرا، به بررسيِ مقولاتي اساسي و مهم در شناخت بنيادهايِ فكري شعراي معاصر بپردازد و از رهگذرِ آنها، رئوسي مهم از جهانبينيِ شاعرانِ معاصر را به نحوي واكاوي كند كه از يكسو، پيوندها و همسوييهايِ احتماليِ انديشهي آنان با پيشينيان نمايانده شود و از ديگر سو، به بخشي از مهمترين تمايزات بنيادينِ تفكرِ امروزيان با متفكران گذشته در چارچوبي نظاممند اشاره گردد. در اين پژوهش، تحليل «فرديت انساني» با واكاويِ مبحث «تنهايي» در شعر هر شاعر تكميل ميشود و تحليل «نگرش به جهان» نيز با درنگ بر نمودهاي «بينش اعتراضي» و «مرگ و مرگانديشي» صورت پذيرفته است تا پيوند هريك از اين مقولات، با نگرش شاعر به زندگي و معناي اين روشن شود و نهايتاً يافتههاي پژوهش حاضر به ما نشان ميدهند كه: 1. «منِ سنّتيِ روي آورده به اعتراض اجتماعي»، مهمترين نمود فرديت در شعر بهار است؛ 2. دوري از انديشيدن بهتنهايي (و مرگ) و درنتيجه پرهيز از بازتابدادن آنها در شعر، دو رويِ يك سكهي نگرش فلسفيشاعرانهي بهارند؛ و 3. دو صفتِ اصليِ بينشِ اعتراضي بهار نيز «جامعهنگري» و «دينمحوري» است كه اين صفتِ اخير، در شعراي پايان عهد مشروطه و پسازاين نيز در دورهي معاصر سخت كمياب است و به چهرهي فلسفيشاعرانهي بهار تشخصي ويژه ميبخشد.