كتاب هاي فارسي نونگاشت(چالش ها و راهكارها)

مسألۀ اصلي اين مقاله نقد و بررسي كتاب-هاي نونگاشت فارسي يازدهم است. نگاهي گذرا به سرفصل هاي كتاب هاي فارسي نونگاشت يازدهم حاكي از آن است كه عدم روشمندي، ابهام در تعريف سرفصل ها و نبود كتاب هاي روشمند و نظاممند به قصد آموزش زبان و ادبيات فارسي، دانش آموزان و مدرسان اين رشته را دچار سردرگمي كرده، با وجود تلاش فراوان، دبير و دانش آموز آن گونه كه بايد و شايد خشنودي خاطري از كلاس هاي ادبيات ندارند. از اين رو نقد و ارزيابي كتاب ها يك ضرورت است براي بررسي و كاهش اين چالش، اين جستار تلاش مي كند تا وضعيت ناكارآمد و جايگاه بد درسنامه هاي نونگاشت فارسي دهم و يازدهم را در نظام آموزشي نشان دهد و ضمن طرح چالش ها و ضرورت ها به ارائۀ راهكار بپردازد. نيز براي رسيدن به هدف، از علوم ميان رشته اي، فلسفۀ آموزش، بلاغت مدرن و اهداف زبان آموزي كمك مي گيرد تا ضمن زدودن برخي كاستي هاي پيشين بر كارآمدي برنامۀ درسي زبان و ادبيات فارسي بيفزايد و الگويي اصلاحي تعريف و تبيين نمايد . در اين راستا نخست سرفصل‌هاي كنوني رشتۀ ادبيات فارسي را از حوزه هاي گوناگون محتوا، ساختار، روش و مهارت هاي چهارگانۀ زبان آموزي(به ويژه مهارت خواندن) ارزيابي كرديم. دستاورد‌هاي اين پژوهش نشان مي دهد كه كتاب هاي نونگاشت فارسي يازدهم برنامۀ بروز و خوبي براي آموزش مهارت هاي كلامي، ارتباطي، زبان آموزي، افزايش توان تحليل متن ندارند. از اين رو راهكارهايي را پيشنهاد كرديم تا افزون بر موارد يادشده، بتوان دانش هاي زباني زمخت و محض را از كتاب هاي درسي فارسي بيرون كرده، ادبيات را به بستر جامعه، كارآفريني و كنشگري برد.