شماره ركورد كنفرانس :
3227
عنوان مقاله :
ريخت شناسي حكايت «بازرگان و عفريت» از هزار و يك شب
پديدآورندگان :
كاظم خانلو ناصر دانشگاه پيام نور همدان , آويهنگي شيلان
كليدواژه :
پراپ , ريخت شناسي , هزار و يك شب , بازرگان و عفريت
عنوان كنفرانس :
همايش ملي هزار و يك شب و ادبيات ايران و جهان
چكيده فارسي :
ادب شفاهي، با تمامي جلوه هاي رنگارنگش، همدوش با آثار ارزشمند ادب ر سمي و مكتوب، بازتاب فرهنگ و انديشة مردمان جهان است. يكي از انواع ادب شفاهي، يعني قصه ها و افسانه ها، گنجينه اي سترگ از اعتقادات و باورها و آداب و رسوم گاه فراموش شده را در دل خود نهان كرده اند. افسانه ها در بردارندۀ لايه هاي در هم تنيده اي از انديشه ها، خواسته ها، آرزوها و ترس ها و خرافه ها، اسطوره ها، باورها و آيين هاي كهن هستند. از اين رو، براي شناخت تمام جنبه ها و راز و رمزهاي شان، علاوه بر مطالعات قصه شناسي، بررسي هاي اسطوره شناسي، مردم شناسي، روان كاوي، جامعه شناسي، ادبي و هنري و تاريخ مذهب نيز دربارۀ اين آثار بايسته است. با توجه به اهميت شناختِ قصه ها، نگارنده در
صدد است تا بازشناسي يك حكايت از حكايات هزار و يك شب بر ا ساس نظرية ريخت شناسي پراپ، به زواياي پنهان و مضامين آن پي برد. نتيجة پژوهش حاكي از آن است كه اين حكايت همچون نظرية پيشنهادي پراپ با يك شرارت آغاز مي شود و اين مشكل با ظهور ياريگراني به راحتي گشوده مي شود و ضد قهرمان مغلوب مي شود. يعني تعادل حكايت در نتيجة شرارتي به هم مي ريزد و دوباره داستان به تعادل اوليّة خود مي رسد.