ساختار پيرنگ در حكايت «ملك شهرمان و پسرش قمرالزمان» از هزار و يك شب

كتاب «ريخت شناسي قصه هاي پريان پراپ» را مي توان سرآغاز بررسي ساختاري قصه ها و آثار داستاني دانست. در اين مرحله از تلاش هاي ساختارگرايي، پژوهش ها به سمت يافتن الگويي براي تحليل ساختار و شكل داستان سوق داده شد. در نتيجه مجموعه اي از نظريات ساختاري و فرمي به منصه ظهور نشست كه در صدد تحليل داستان از جهت ساختار و فرم بود. پژوهش حاضر به تحليل يكي از حكايت هاي مشهور «هزار و يك شب» با عنوان حكايت «ملك شهرمان و پسرش قمرالزمان» مي پردازد و در صدد است ساختار پيرنگ را در آن مورد بررسي قرار دهد. نتيجه نشان مي دهد كه اين قصه مانند بسياري از قصرهاي «پريان» مراحل شكل گيري پيرنگ را دارا است و از گره افكني و حل در چندين مرتبه برخوردار است. برخورداري حكايت از چندين پيرنگ و پيوند آنها با هم ديگر، انسجام و پيوستگي به داستان بخشيده و قصۂ حاضر يكي از منسجم ترين قصدها با پيرنگ و يا اسكلتي به هم پيوسته مي باشد. روش بكار گرفته در اين پژوهش روش توصيفي - تحليلي است.