بازشناسي خزر؛ بررسي ابعاد نامگذاري درياي شمال ايران

نامگذاري مناسب عوارض جغرافيايي، تضمين كننده حقوق قانوني و معنوي ملت ها در روابط منطقه اي و بين الملل مي باشد كه در افق جغرافياي سياسي هر كشور از اهميت ويژه اي برخوردار است. اگر چه نامهاي جغرافيايي نبايد تحت تاثير مسايل سياسي قرار گيرند، اما به كاربري عناوين غير كارشناسانه كه به وسيله رواج، بر ساير نام ها غلبه يافته است مي تواند در دراز مدت منافع كشور ها را در آن حوضه جغرافيايي با چالش مواجه سازد. از مهمترين مسائلي كه در نامگذاري مناسب و يكسان سازي نامهاي جغرافيايي در چند ساله اخير موجب بحث بسيار شده است، مساله نام پهنه آبي شمال ايران مي باشد. گر چه نام رايج خزر به دليل عموميت يافتن و درج در كتب و نقشه ها متداول شده است اما بررسي پيشينه اين نام و نيز گزينه هاي ديگر كه شناخته شده مي باشند مي تواند زمينه ساز انتخابي صحيح و نيز تثبيت كننده حقوق قانوني و معنوي دريا براي ايران باشد. اين مقاله در نظر دارد ضمن بررسي ابعاد نامگذاري درياي شمال ايران به بررسي نام خزر در طول تاريخ و نيز تجزيه و تحليل نقشه هاي موجود تاريخي بپردازد و ضرورت هاي تجديد نظر در به كاربري نام خزر را عنوان نمايد.