بررسي تطبيقي برج آزادي و برج ايفل

A comparitive study of Azadi tower and the Eiffel tower

معماري سرزمين پهناور ايران در دوره هاي گذشته همواره از يك روند مشخص و مستمر پيروي نموده است كه بازمان پيش و پس از خود رابطه اي منطقي برقرار كرده، اما اين روند در دوره معاصر تداوم نيافته است. اين پژوهش سعي دارد با رويكرد تحليلي به دو آثار معماري، برج آزادي و برج ايفل بپردازد؛ يكي در ايران و ديگري در فرانسه. مقايسه اين دو بنا مي تواند نحوه ي پرداختن معماران به معماري و فضا را در معماري معاصر در هر دو كشور نشان دهد و رابطه ي تاريخ بناها با آن را معلوم دارند؛ بنابر اين مقاله به بررسي تطبيقي اين دو بنا پرداخته است كه چگونه اين دو بنا با تاريخ خود مرتبط مي شوند و از لحاظ زيبايي شناسي به چه اندازه موفق بوده اند؛ و در مقايسه با هم چه شبهات، تفاوت ها و برتري هاي نسبت به همديگر دارند. اين بررسي نشان خواهد داد كه برج ايفل موفق، ارزشمند و تأثيرگذار در معماري معاصر به شمار مي آيد در حالي كه نسبت دادن اين ويژگي ها به برج آزادي بسيار دور از واقعيت و سهل انگارانه است. از اين گذشته برج ايفل نسبت به برج آزادي در حل كردن مسائل زيبايي شناختي معماري و پيوند آن با اطراف از منظر شهرسازي هم موفق تر عمل كرده است.

The architecture of the vast land of Iran has always followed a distinct and continuous trend in past eras, which trend has established a logical connection with its past before and after itself. But this trend has not continued in the contemporary period. This study tries, with an analytical approach, to cover the two architectural works of Azadi Tower and the Eiffel Tower. One of them in Iran and the other in France, they can portray the method which architects applied to architecture and it’s environ in the two countries' contemporary architecture, and to make a connection between the history of structures with that method. Therefore, this article represents an analytical study of these two structures to show how they are connected with their respective histories and how successful have they been in regard to aesthetics; and what similarities and differences they comparatively have. This study will show that the Eiffel Tower is considered as being successful, valuable, and influential in contemporary architecture, whereas to attribute these specifications to Azadi Tower is far from reality and is an easy imagination. Furthermore, the Eiffel Tower relative to Azadi Tower performed more successfully in solving the problems of architectural aesthetics and its connection with surroundings from the perspective of city planning.