شماره ركورد كنفرانس :
3686
عنوان مقاله :
نقش پيشبيني كننده كمالگرايي در اضطراب اجتماعي و فرسودگي تحصيلي دانشجويان
پديدآورندگان :
مرعشي فريده كارشناسي ارشد روانشناسي، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي، دانشگاه سيستان و بلوچستان، ايران , جعفري كهخا سعيده كارشناسي ارشد روانشناسي، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي، دانشگاه سيستان و بلوچستان، ايران , رستگار كهخا ژاله فاطمه دانشجوي كارشناسي علوم تربيتي، دانشگاه فرهنگيان رسالت، ايران.
كليدواژه :
كمالگرايي , اضطراب اجتماعي , فرسودگي تحصيلي
عنوان كنفرانس :
سومين كنفرانس ملي روانشناسي و علوم تربيتي
چكيده فارسي :
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف نقش پيشبيني كننده كمالگرايي در اضطراب اجتماعي و فرسودگي تحصيلي دانشجويان بود.
روش: روش اين پژوهش توصيفي- همبستگي بود، جامعه آماري كليه دانشجويان مشغول به تحصيل دانشگاه سيستان و بلوچستان در سال تحصيلي ۹5-۱۳۹4 بود كه تعداد 2۰۰ نفر به روش نمونهگيري در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامههاي كمالگرايي فراست و همكاران (1990) پرسشنامه اضطراب اجتماعي كونور و همكاران (2000) و پرسشنامه فرسودگي تحصيلي برسو، سالانوا و شافلي (2007) پاسخ دادند. تجزيهوتحليل دادهها اين پژوهش با استفاده از آمار توصيفي، همبستگي پيرسون و رگرسيون گامبهگام انجام شد.
يافتهها: نتايج همبستگي نشان داد بين كمالگرايي و فرسودگي تحصيلي (r=0/38, p 0/05) رابطه مثبت معنيداري وجود داشت، بين كمالگرايي و اضطراب اجتماعي (r=0/42, p 0/05) رابطه مثبت معنيداري وجود داشت. نتايج تحليل رگرسيون نشان داد كه كمالگرايي نقش پيشبيني كننده در فرسودگي تحصيلي دارد و از شش مؤلفه آن سه مؤلفه نگراني افراطي راجع به اشتباهات، درك شخص از انتظارات والدين و تمايل به شك و ترديد وارد معادله رگرسيون گرديد و به ميزان 11/۰ درصد واريانس را براي فرسودگي تحصيلي تبيين ميكند و بقيه زير مقياسها شرايط ورود به معادله رگرسيون را نداشتند. همچنين كمالگرايي نقش پيشبيني كننده در اضطراب اجتماعي دارد و از شش مؤلفه آن دو مؤلفه درك شخص از انتظارات والدين و تمايل به شك و ترديد وارد معادله رگرسيون گرديد و به ميزان 10/۰ درصد واريانس را براي اضطراب اجتماعي تبيين ميكند و بقيه زير مقياسها شرايط ورود به معادله رگرسيون را نداشتند.
نتيجهگيري: با توجه به نتايج بهدستآمده كمالگرايي در اضطراب اجتماعي و فرسودگي تحصيلي نقش پيشبيني كنندهاي دارد. بنابراين ميتوان گفت كه كمالگرايي را نبايد فقط از جنبه مثبت بررسي كرد بلكه پيامدهاي رواني آن را نيز بايد مدنظر قرارداد كه سبب پيامدهايي همچون اضطراب اجتماعي و فرسودگي تحصيلي ميشود كه درنهايت مختل شدن كاركرد فرد را به دنبال دارد بنابراين حدي از كمالگرايي لازم است اما تأكيد زياد بر آن سبب نتايج منفي ميشود