شماره ركورد كنفرانس :
3687
عنوان مقاله :
روابط نهادي دولت و جامعه در ايران پيشانوسازي (نقد نظريه شكاف تاريخي دولت و ملت در ايران و ارائه يك ديدگاه بديل)
پديدآورندگان :
جنادله علي a.janadleh@gmail.com دانشگاه علامه طباطبائي
كليدواژه :
نهادگرايي تاريخي , تواليهاي واكنشي , صفويه , قاجاريه
عنوان كنفرانس :
همايش ملي بررسي نظري و عملي روابط دولت و ملت در ايران: گذشته، حال، آينده
چكيده فارسي :
در اغلب مطالعات جامعهشناختي تاريخي، شكاف دولت و ملت بعنوان ويژگي تاريخي و ذاتي جامعه سنتي ايران معرفي شده است. بدين ترتيب كه قائم به ذات بودن دولت و بينيازي آن از مشروعيت بيروني و همچنين نبود رويهها و قوانيني كه حقوق و وظايف متقابل دولت و جامعه را تعيين كند، خودبسندگي دولت، بيگانگي نيروهاي اجتماعي و دولت از يكديگر و شكاف تاريخي دولت و جامعه را در پي داشته و تنها رابطه قابل تصور بين دولت و جامعه اعمال سلطه يكطرفه از سوي حكومت بر جامعه و انقياد و اطاعات جامعه در برابر سلطه دولت بود. در اين مقاله تلاش ميشود، با استفاده از رويكرد نهادگرايي تاريخي، با روش تحليل تواليهاي واكنشي و براساس شواهد تاريخي، ديدگاه فوق به چالش كشيده شده و روايت بديلي از روابط ميان دولت و يا به تعبير بهتر حكومت و جامعه ارائه شود. در اين روايت بديل، برخلاف نظريه شكاف تاريخي دولت و ملت، نيازهاي متقابل حكومت و نيروهاي اجتماعي به پيكربندي نهادي خاصي در جامعه ايران منجر شد كه مبتني بر شبكه نسبتا پيچيدهاي از روابط و حقوق و وظايف متقابل بين حكومت مركزي، روحانيت، بازار و ايلات و قبايل بود كه حاصل آن تعادل نهادي نسبي بين اين نهادها بود. اين پيكربندي نهادي، ريشه در سلسله رخدادهاي واكنشي داشت كه شكلگيري حكومت صفويه براساس بنيادهاي متكثر ايلي و ايدئولوژيك آنها را درپي داشت. اين ديدگاه بديل، علاوه بر ارائه يك روايت تاريخي متفاوت از تحولات جامعه ايران، براي جامعه امروز ايران نيز ميتواند دلالتهايي درخصوص ظرفيتهاي تاريخي جامعه ايران براي برقراري يك رابطه متوازن و پايدار بين دولت و نيروهاي اجتماعي به همراه داشته باشد.
واژگان كليدي: نهادگرايي تاريخي، تواليهاي واكنشي، صفويه، قاجاريه