شماره ركورد كنفرانس :
3696
عنوان مقاله :
آزمون تجربي سه تئوري رقيب سرمايه انساني، علامتدهي و مدركگرايي در ميان كارگاههاي صنعتي ايران
پديدآورندگان :
فلاحي فيروز دانشگاه تبريز , سجودي سكينه Sakinehsojoodi@gmail.com دانشگاه تبريز , مهين اصلاني نيا نسيم nsaslani@gmail.com دانشگاه تبريز
كليدواژه :
سرمايه انساني , علامتدهي , مدرك گرايي , كارگاههاي صنعتي.
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي اقتصاد صنعتي ايران
چكيده فارسي :
يكي از موضوعاتي كه از ديرباز در حوزه آموزش مطرح است، رابطه بين تحصيلات و دستاوردهاي بازار كار ميباشد. نظريه سرمايه انساني، نظريه علامتدهي بازار و نظريه مدركگرايي، سه نظريه رايج در اين رابطه ميباشند. هر سه نظريه رابطه مثبت بين سطح تحصيلات و دستمزدها را تأييد ميكنند، اما هر كدام از آنها به گونهاي متفاوت اين رابطه را توجيه مينمايند. تئوري سرمايه انساني بيان ميكند كه آموزش به طور مستقيم سرمايه انساني افزاينده بهرهوري اايجاد ميكند، كه اين افزايش بهرهوري به افزايش دستمزد در بازار كار منجر ميشود. تئوري علامتدهي يك نظريه در نقطه مقابل تئوري سرمايه انساني است و بيان ميكند كه تحصيلات تنها نشانه وجود سرمايه انساني ذاتي است و نه دليل قطعي براي افزايش بهرهوري. تئوري مدركگرايي ييش فرض مشتركي با نظريه علامتدهي بازار دارد. به اين صورت كه بر اساس اين تئوري نيز، تحصيلات تأثير معنيداري بر بهبود عملكرد اقتصادي افراد در مشاغل خود ندارد. در حالي كه هر دو نظريه بر اين باور هستند كه تحصيلات مستقيماً موجب افزايش بهرهوري نميشود، نظريه مدركگرايي يك گام فراتر گذاشته و تاكيد ميكند كه سطح تحصيلات ارتباطي با تواناييهاي ذاتي افراد نيز نداشته و ارتباط بين تحصيلات و دستاوردهاي اجتماعيـاقتصادي از كانال افزايش بهرهوري اقتصادي رخ نميدهد. طبق اين نظريه، اين رابطه از بحثهاي سرمايه فرهنگي مشتق شده است. هدف از اين مطالعه آزمون اين سه تئوري با بكارگيري دادههاي تلفيقي از كارگاههاي صنعتي ايران در سطح كد ISIC چهار رقمي و در سالهاي 1382 تا 1392 است.