بررسي ميزان انطباق مفاهيم فيزيك در كتاب هاي علوم در دوره ي اول ابتدايي،پايه ي اول، دوم و سوم با مدل استاندارد 5e

ظام هاي آموزشي همواره تلاش مي كنند از شيوه ها و فنون متناسب با اصول و انتظارات برنامه هاي درسي،اهداف و محتوا را به درستي به مخاطبان انتقال دهند. براي نيل به اين هدف مهم، معلمان از نقش بي بديلي در نظام آموزشي برخوردارند، اگرآنان از فرايند علمي و منطقي آموزش مطلع نباشند وبراي تحقق اهداف از شيوه هاي نامتناسب بهره بگيرند، همه فعاليتهاي تعليم و تربيت بي ثمر خواهد بود . با توجه به آنكه نگرش به تدريس علوم تجربي در طي سال هاي گذشته تغيير كرده و به سوي تدريس مفهومي اين نگرش پيش ميرود بايد معلمان علاوه بر آشنايي كامل با مفاهيم بتوانند مفاهيم نهفته را استخراج وبتواند آن را براي دانش آموزان باز نماييد تا هم رسالت خود را در آموزش انجام دهد هم بتواند دانش آموزاني كنجكاو و حلاج بپروراند. هدف اين تحقيق بررسي مباحث فيزيكي است كه در علوم تجربي دوره ي ابتدايي مي باشد و آيا ميزان انطباق مطالب با مدل هاي استاندارد آموزشي و نياز هاي دانش آموزان هماهنگي دارد . در اين تحقيق بعد از معرفي مدل استاندارد e5 به تحليل مباحث فيزيك در كتب علوم تجربي دوره ي اول ابتدايي پايه ي اول، دوم و سوم پرداخته ايم و در پايان با ارائه پيشنهادهايي براي بهبود وضعيت در تلاشيم.