بارفتن ذهن در كشمكش بلور ساختارها

مقاله حاضر با استفاد از رويكرد تفسيري و روش‌شناسي نظريه داده بنياد به بازسازي معنايي تحول معرفتي بر اساس بيانات مقام معظم رهبري مي‌پردازد به رغم بحث-ها و گفتگوهاي فراواني كه در اين زمينه ميان نظريه‌پردازان دانشگاهي، مديران و رهبران صورت گرفته است اما هنوز اين مفهوم و مصاديق آن در قالب يك الگوي علمي و مدل نظري (تحليلي) بر اساس بيانات مقام معظم رهبري ارائه نشده است. اين مقاله به منظور پر كردن خلأ علمي در كشور و با الگو قرار دادن سخنان مقام معظم رهبري به بررسي انديشه‌هاي آن شخصيت در زمينه تحول معرفتي پرداخته است. روش‌شناسي پژوهش حاضر، روش شناسي كيفي است و از روش نظريه پردازي داده بنياد ثانويه براي انجام عمليات تحقيق استفاده شده است. مهمترين پرسش هاي تحقيق حاضر اين خواهد بود كه «چه مدل نظري تحول معرفتي رااز ديدگاه مقام معظم رهبري تبيين مي كند؟» چه تغييراتي در علوم انساني در ايران بايدرخ دهد كه تحول معرفتي صورت گيرد؟ راهبرد هاي كنشي آن چيست؟ و پيامدهاي اين راهبردها چه خواهد بود؟ در اين پژوهش بجاي آزمون نظريه و تاييد يا رد آن به ارايه نظريه به صورت محدود به واقعيت پرداخته مي شود تا بر اساس آن، مدل نظري (تحليلي) در خصوص تحول معرفتي به شيوه نظريه پردازي داده بنياد ارائه گردد. يافته هاي بدست آمده شامل چندين مقوله عمده به اين شرح مي باشد. متعين هاي تبيين اسلام راستين، اسلام برنامه ي جامع سعادت انسان، فقه برنامه زندگي، به عنوان شرايط علي دروني؛ اشتياق در دنياي امروز براي فهم صحيح دين و معادلات جهاني قابل تغيير به عنوان شرايط علي بيروني؛ تبيين فهم عميق و اجتهاد، تعريف و تبيين صحيح فقه به عنوان شرايط مداخله گر؛ ا فعال شدن فقاهت و اجتهاد؛ اجتهاد پويا، احتياج به نوآوري و توليد علم، به عنوان بستر فهم عميق دين، توليد فكر ديني رسالت حوزه هاي علميه، لزوم تبيين مباني دين و انقلاب و مدل حكومتي اسلام توسط حوزه، پاسخ حوزه به سوالات و شبهات روز به عنوان راهبرد كنشي وحياي قدرت دين و توجه به معنويت؛ ثمره حركت به سمت معارف اسلام، تلفيق علوم‏ انسانى‏ غربى و علوم‏ انسانى‏ اسلامى به عنوان پيامدهاي تحول معرفتي و مقوله هسته اي اين بررسي تحول معرفتي است كه مقولات عمده فوق را در بر مي گيرد.