جرم شناسي از منظر مكاتب مختلف

از منظر حقوق جرم پديده اي است كه موجب نقض يكي از روشهاي اجتماعي مي شود كسي كه از اين منظر جرم را خوب بشناسد و اركان و عناصر آن را خوب تشخيص دهد يك حقوقدان خوب و موفق است و به اصطلاح حقوق جزاي فني را خوب فراگرفته است اما از منظر جرم شناسي جرم به عنوان يك آسيب اجتماعي مورد بررسي قرار مي گيرد و به عنوان پديده اي است كه حيات سالم زندگي جمعي را به مخاطره مي اندازد.جرم شناسي به دنبال چرايي جرم است و به عبارت ديگر علم علل جرم است.جرم شناسي به دنبال علل پيدايش و شيوع جرم در جامعه است جرم از نظر جرم شناسي محدود به قلمرويي است كه حقوق جزا ترسيم كرده است يعني به عنوان مثال: سرقت از نظر يك جرم شناس عبارت است از همان تعبيري كه يك حقوقدان از آن مي كند اما تفاوتي كه ميان ديدگاه يك حقوقدان و يك جرم شناس در مورد جرم وجود دارد اين است كه حقوقدان تلاش خود را مصروف آن مي كند كه مطابق آيين دادرسي كيفري مجرميت يا برائت متهم را مورد حكم قرار دهد.اما يك جرم شناس با بررسي موقعيت مجرم و عوامل و عللي كه او را به سمت ارتكاب جرم سوق داده است اعم از عللي كه در شخص مجرم است مانند بيماريهاي رواني، جنون و ....و يا عللي كه در ابعاد مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي حاكم بر جامعه وجود دارد را مورد كنكاش دقيق قرار مي دهد .