چكيده فارسي :
محدوده معرفت انسان به خداوند متعال، يكي از مهمترين مباحثيست كه بر اساس هستي شناسي خداوند و نيز شناخت انسان بهعنوان جلوهاي بهره مند از ابزارهاي معرفتي مورد توجه فلاسفه الهي قرار گرفته است. حكيم زنوزي به دقت به بررسي فلسفي اين مسئله پرداخته و سعي در ارائه تفسير صحيح از برخي از آياتي و رواياتي كه در اين زمنيه مطرح شده است، ارائه نمايد.
وي با تقسيم هر يك از دو قسم علم، يعني علم حصولي و علم حضوري، به بالوجه و بالكنه، تعلق هر يك را به خداوند مورد بررسي قرار داده است، و تعلق قسم بالكنه علم حصولي و نيز علم حضوري را به خداوند ممتنع دانسته ولي تعلق قسم بالوجه آن دو را به حضرتش ممكن مي داند.