شماره ركورد كنفرانس :
3779
عنوان مقاله :
ماهيت حكمت فلسفه عرفان
عنوان به زبان ديگر :
the nature of the wisdom of philosophy Irfan
پديدآورندگان :
نجومي ريك عابد mr.abed.nojuomi@gmail.com دانشجوي كارشناسي ارشد دانشگاه علوم تحقيقات واحد تحصيلات تكميلي رشت , كردي رويا roya.kordi@yahoo.com دانشجوي كارشناسي ارشد دانشگاه علوم تحقيقات واحد تحصيلات تكميلي رشت , قويدل آلماني صغري دانشجوي كارشناسي ارشد دانشگاه علوم تحقيقات واحد تحصيلات تكميلي رشت , همدمي شهروز دانشجوي كارشناسي ارشد دانشگاه علوم تحقيقات واحد تحصيلات تكميلي رشت
كليدواژه :
حكمت , فلسفه , عرفان , ماهيت
عنوان كنفرانس :
اولين كنفرانس بين المللي فناوري و انرژي سبز
چكيده فارسي :
حكمت ، فلسفه و عرفان در عين حال كه داراي مشتركاتي هستند، تفاوتيهايي هم دارند. اين مشتركات بين فلسفه و عرفان
از همه كمتر است چون حتي در اشعار عرفا هم ديده ميشود كه به عقل و فلسفه، آنگونه كه فلاسفه اعتقاد دارند معتقد
نيستند. ولي در ميان حكمت، در عين تمايز محدود با عرفان و فلسفه، هر كدام از آنها را تا حدي قبول دارد. يعني يك حكيم زماني
كه با خود خلوت ميكند و سير صعودي را طي مي كند و به مراحل عاليتري توجه ميكند . هنرها همه دقيقاً از جنس عرفان
هستند و در يك حوزه (حوزه علم حضوري)قرار ميگيرند. در واقع وقتي يك هنر را تجزيه و تحليل ميكنيم از ارزش آن كم
كرده ايم. وقتي مي گوييم زيبايي شناسي يعني يك برخورد علوم انساني به مسأله زيبايي. زيبايي قابل تجزيه و تحليل نيست چون
يك ارتباط قلبي و حسي است و به اندازة انسانها متفاوت است . پس نمي توان هنر را به اين صورت تحليل كرد. به همين دليل
مي بينيم كه در دوره هاي مختلف مبحث زيبايي شناسي دائماً در حال تغيير و دگرگوني است.
تحليل علمي از هنر مثل اين است كه ما براي شناخت يك انسان او را كالبد شكافي كنيم. پس نميتوان هنر را با علوم فيزيك و
علوم منطقي تحليل كرد؛ به همين دليل ميبينيم كانت، هِگل و ماركس هر كدام به نوعي و از ظن خودشان زيبايي را مي بينند
و توصيف مي كنند در حالي كه زيبايي چيزي در وراي همة اينها و يك رابطة دروني و يك نوع خلاقيت وآفرينش است.