مقايسه الگوهاي ارتباطي و رضايت از زندگي در مادران داراي فرزند عادي ، كم توان ذهني و تيزهوش

: این پژوهش به منظور بررسی و مقایسه الگوهای ارتباطی ورضایت از زندگی در مادران دارای فرزند عادی كم توان ذهنی وتیزهوش انجام شد.روش: مطالعه حاضر از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه پژوهشتمام مادران دانش آموزان دختر و پسر 14 تا 17 ساله مدارسدولتی استثنایی و تیزهوشان شهر بیرجند در سال تحصیلی 93-92 بود. نمونه پژوهش شامل 200 نفر از مادران دانش آموز مدارسعادی، 42 مادر دانش آموز كم توان ذهنی و 40 مادر دانش آموزتیزهوش بود. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه های الگوهایارتباطی (ریجی و فیتزیاتریك، 1990) و رضایت از زندگی (دینز،1985) بود.یافته ها: داده ها با استفاده از آزمون های آماری واریانس یك طرفههمبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.نتایج نشان داد بین میانگین رضایت از زندگی در مادران دارایفرزند عادی، كم توان ذهنی و تیزهوش تفاوت معنی داری وجودندارد. میانگین نمره گفت وشنود در مادران دانش آموزان كم توانذهنی نسبت به مادران دانش آموزان عادی و تیزهوش و نیز میانگیننمره همنوایی در مادران دانش آموزان تیزهوش نسبت به مادراندانش آموزان عادی و كم توان ذهنی به طور معنی دار كمتر بود. درگروه كم توان ذهنی بین الگوی ارتباطی در بعد گفت وشنود بارضایت از زندگی رابطه معنی دار به دست آمد ولی رابطهمعنی دار بین همنوایی و رضایت از زندگی مشاهده نشد. در گروهعادی و تیزهوش بین الگوی ارتباطی در ابعاد گفت و شنود وهمنوایی با رضایت از زندگی رابطه معنی داری مشاهده نشد.نتیجه گیری: بر اساس این نتایج با تقویت الگوهای ارتباطی مادراندارای فرزند كم توان ذهنی می توان در افزایش رضایت از زندگیآنها مؤثر بود.