شماره ركورد كنفرانس :
3789
عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي مصاديق غزليات محمد الفيحاني و رهي معيري
پديدآورندگان :
عرب يوسف آبادي عبدالباسط arabighalam@yahoo.com دانشگاه زابل , عرب يوسف آبادي فائزه دانشگاه زابل
كليدواژه :
ادبيات تطبيقي , غزل , عشق , محمد الفيحاني , رهي معيري.
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي ميراث مشترك زبان، ادبيات و فرهنگ فارسي و عربي در حوزه خليج فارس
چكيده فارسي :
عشق و مفاهيم مرتبط به آن كه در خلق شاهكارهاي ادبي جايگاهي ويژه دارد، به شيوههاي گوناگون در ادبيات عربي و فارسي جلوه يافته و از پربسامدترين واژهها و معانياي است كه در غزليات معاصر اين دو ادبيات به كار رفته است. اگر غزل را به معناي احساسات و عواطف عاشقانه و سخن از عشق و وصال و فراق بدانيم، بيگمان ميتوان محمد الفيحاني (1907-1939م)، شاعر معاصر قطر و رهي معيري (1909-1968م)، شاعر معاصر ايران را از جمله استادان اين فن دانست. اين دو شاعر كه در شرايط جغرافيايي و زماني يكساني زندگي كردند، بيش از هر شاعر معاصر ديگري در سرودههاي غنايي خود از غزل بيشترين سهم را بردهاند. اساس شعر هر دو شاعر بر تأثرات دروني و هيجانات شاعر در برابر حسن معشوق استوار است و محور و مضمون اصلي غزلياتشان بر عشق تكيه دارد، بهطوري كه با ذوق لطيف خود تركيبي پديد ميآوردند كه مقبول خاص و عام ميافتد. پژوهش حاضر با تكيه بر روش توصيفي-تحليلي تلاش ميكند وجوه اشتراك مضامين عاشقانة اين دو شاعر را استخراج نمايد. نتايج حاكي از آن است كه معشوق در غزليات هر دو شاعر اغلب زميني است و گاه چهرهاي ناشناس به خود ميگيرد؛ لذا هر دو شاعر غزلياتشان را با مصاديقي همچون توجه به معشوق، انتظار، فراق، گريه، وصف معشوق و گلايه از بخت و روزگار درهم ميآميزند.