شماره ركورد كنفرانس :
3792
عنوان مقاله :
تحليل نوع نگاه اقبال لاهوري به چهار منبع فقه و اجتهاد در مذاهب اسلامي
پديدآورندگان :
سالارزائي اميرحمزه amir_hsalar@theo.usb.ac.ir سيستان و بلوچستان , اكبري سميه sanamaa_1985@yahoo.com سيستان و بلوچستان
كليدواژه :
پويايي اجتهاد , قياس , استحسان , اقبال لاهوري , منابع فقه
عنوان كنفرانس :
دومين همايش بين المللي اقبال و دنياي ما
چكيده فارسي :
در مقاله پيش رو به دغدغهي اقبال لاهوري كه ميپرسد آيا فقه اسلامي قابل تحول و تطور است ؟! پاسخ داده و اين جمله ايشان را نقد كردهايم كه ميگويد من ميدانم كه علماي اسلام مدعي خاتميت مذاهب فقه اسلامي هستند ، ولي هرگز نميتوانند منكر امكان نظري يك اجتهاد كامل باشند اقبال براي تقويت و فعالسازي منبع سوم فقه ، كه اجماع است پيشنهاد يك مجمع قانونگذاري توسط عالمان فرقههاي مختلف را ميدهد و ظرفيتي بيش از آنچه عالمان فقه براي اجماع قائلند براي آن باور دارد و منبع چهارم (بعد از قرآن ،سنت و اجماع) را قياس نام ميبرد ، حال آنكه دليل عقل كه خود وي اهميت خاصي براي آن قائل است را در شمار ادله اربعه قرار نميدهد ، در صورتي كه در فقه شيعه اثني عشري بهعنوان يك مذهب جهاني اسلامي ، دليل عقل بهجاي قياس ، منبع چهارم قرار ميگيرد ، شايسته بود كه ايشان به عقل هم ، حداقل در نگاه اوليه بهعنوان يكي از منابع فقهي مذهب شيعه اشارهاي ميكرد.به نظر ميرسد ، منظور ايشان از قياس، معناي منطقي آن، ملحوظ باشد، در اين صورت عقل و قياس (استدلال فقهي و منطقي ) دو اسم براي يك مسما خواهد بود.مدعاي اين مقاله اين است كه : ديدگاه ايشان بهعنوان يك شاعر حكيم و حقوقشناس اسلامي در مقوله فقه و مصادر آن در كتاب احياي فكر ديني در اسلام ، قابل مناقشه است .دست يافت پژوهش اين است كه : استحسانات عصري-عرفي كه اقبال لاهوري خارج از منابع چهارگانه معروف فقه ، به آن اهميت برجستهاي ميدهد ، اصالت فقه را بهعنوان يك منظومه مستحكم ، دچار تكانههاي نامطلوب ميكند.