شماره ركورد كنفرانس :
3797
عنوان مقاله :
بررسي عنصر زمان در روايت توبۀ نصوح براساس نظرية ژرار ژنت
پديدآورندگان :
مير دكتر محمد m38_mir@yahoo.com دانشيار گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه زابل , نومسلمان حسنيه دانشگاه زابل
كليدواژه :
روايت شناسي , زمان , ژرار ژنت , مولانا , مثنوي معنوي , توبه نصوح
عنوان كنفرانس :
دوازدهمين همايش بين المللي انجمن ترويج زبان و ادبيات فارسي ايران
چكيده فارسي :
زمانمندي روايت، به معني گزينش هاي بسيار در عرصۀ زمان و كنش براي ايجاد پيرنگي مطابق خواست نويسنده است، نه مطابق با زمان تاريخي و تقويمي كه خارج از دنياي روايت در جريان است. لذا، عنصر «زمان» در روايت يكي از مباحث مهم و اساسي است كه اخيراً مورد توجه روايت شناسان مختلف قرارگرفته است. از ميان نظريه پردازان بنام درعرصة روايت شناسي، ژرار ژنت، ساختارگراي فرانسوي، با ارائۀ نظريـة زمان روايي در سه محور نظم، تداوم و بسامد در پيشبرد روايت داستاني نقش مهمي را ايفا كرده است. مولانا در مثنوي معنوي، به عنوان يك اثر عرفاني _تعليمي از تمام ظرفيت هاي ادبي _روايي عنصر زمان براي افزايش تأثيرگذاري بهره برده است. در اين پژوهش توصيفي _تحليلي نشان داده مي شود كه چگونه عنصر زمان در آثار كلاسيك از جمله داستان توبه نصوح در مثنوي قابل بررسي است. نتيجه حاكي از آن است كه مولوي در حكايت توبة نصوح به عنوان نمونه اي جذاب و گيرا براي افزايش تعليق و انتظار در خواننده با استفادة مناسب از تغيير در نظم تقويمي زمان، تفصيل، تكرار و توصيف در شرح برخي از افعال، نوع خاصي از زمانمندي را ايجاد كرده و يكي از علل محبوبيت روزافزون مثنوي معنوي، برهم زدن و قراردادن مخاطب در چالش زماني است.