شماره ركورد كنفرانس :
3797
عنوان مقاله :
مطالعة تطبيقي واژة مرگ در اشعار نيما يوشيج و نازك الملائكه
پديدآورندگان :
عابدكهخاژاله علي ariaabed6897@gmail.com دانش آموخته كارشناسي ارشد، دانشگاه سيستان و بلوچستان
كليدواژه :
نيمايوشيج , نازك الملائكه , شعر معاصر , مرگ , ادبيات تطبيقي.
عنوان كنفرانس :
دوازدهمين همايش بين المللي انجمن ترويج زبان و ادبيات فارسي ايران
چكيده فارسي :
چيستي و ماهيت مرگ موجب پيدايش افكاري متناقض در عرصه هاي مختلف فكري از جمله در شعر و ادب گرديده است و هر كدام از شاعران با تكيه برپايگاه هاي فكري و معرفتي خودبه اين پديده نگريسته اند. در اين جستار كوشيده ايم با رويكردي تطبيقي، به بررسي اين پديده، از ديدگاه نيما يوشيج، بنيانگذار شعر نو فارسي، و نازك الملائكه، بنيانگذار شعر نو عربي، بپردازيم. يافته هاي اين پژوهش نشان دهندة اين نكته است كه مرگ در اشعار اين دو شاعر تقريبا همان معنا و مفهومي را دارد كه دين بيان داشته است؛ با اين تفاوت كه با توجه به خلقيات و شرايط زندگي هر يك از اين شاعران، تفاوت هايي را در ديدگاهشان نسبت به مرگ مي بينيم. فضاي كلي بر اشعار اولية نازك-الملائكه، فضايي سرشار از يأس ونااميدي است و با گذر زمان اين ديدگاه اندكي تعديل مي يابد. در مقابل نيما با توجه به اين كه تربيت يافتة محيط سرسبز شمال است؛ به مرگ چون ديگر پديده هاي زندگي مي نگرد، در نظر نيما مرگ، تولدي ديگر است و مرگ آگاهانه مي تواند تنها راه گريز براي جامعة غفلت زده باشد.