شماره ركورد كنفرانس :
3800
عنوان مقاله :
مولفه هاي تاثير گذار انديشه سياسي ايرانشهري بر انديشه سياسي ايران اسلامي (تداوم تاريخي، فرهنگي وسياسي مفهوم دولت در انديشه سياسي اسلام وايران)
پديدآورندگان :
فرزانه پور حسين hfarzanepour@birjand.ac.ir استاديار گروه علوم سياسي دانشگاه بيرجند , نوروزي حامد hnowruzi@ birjand.ac.ir استاديار گروه زبان وادبيات فارسي دانشگاه بيرجند
كليدواژه :
انديشة سياسي , ايرانشهر , تداوم , تحول , ايران باستان , اسلام.
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي همايش دولت پژوهي، واكاوي نظري، كاربردي و آسيب شناختي
چكيده فارسي :
انديشه سياسي ايراني در الهيات ايراني ريشه دارد. سياست قدسي چند اصل مهم را در دل خود نهفته دارد كه عبارتند از: 1. خاستگاه سياست عالم مينوي، جهان خدايان و مقولهاي غير دنيايي است. 2. فرمانروايان زميني ذاتاً صاحب اين عنوان نيستند آنان صرفاً موفق به كسب اين سمت از جانب خدا يا خدايان مي شوند. 3. اعطاي فرمانروايي منوط به كسب شرايط و فراهم شدن ويژگي هايي خاص در شخص فرمانرواست. سؤال اصلي تحقيق حاضر اين است كه آيا مفاهيم مذكور به دورة اسلامي نيز راه يافته¬اند؟ در اين صورت آيا اين مفاهيم در دورة اسلامي دچار تحول نيز شده¬اند؟ براي پاسخ به اين پرسش از متون تاريخي مربوط به انديشة سياسي استفاده شده است؛ از جمله خداي¬نامه¬ها، سياست¬نامه¬ها، وزارت¬نامه¬ها و غيره. شيوة گردآوري داده¬ها كتابخانه¬اي و روش بررسي، تحليلي- توصيفي است. پس از بررسي داده¬ها به اين نتيجه مي¬رسيم كه در دورة اسلامي بسياري از اين مفاهيم با صورتي تحول يافته و گاهي با هدفي ديگرگون در انديشة ايراني تداوم يافتند. دريافت توأمان بودن ديانت و سياست در دوره اسلامي دچار دگرگوني معنايي گشت و بر اساس نظريه قدرت مطلقه، چنين توضيح داده شد: سلطنت وديعهاي الهي است و احكام وقواعد «كارخانه سلطنت» مطابق «كارخانه الهي» است. رعايت عدالت و دوري از ظلم نيز كه به تكرار در سياستنامههاي دوره اسلامي برآن تاكيد شده است، نشانهاي از كوششي است براي باز پرداخت عناصري از انديشه سياسي ايرانشهري در دوره اسلامي. از سوي ديگر نهاد «وزارت» جايگاهي مهم درانديشه سياسي ايرانشهري دارد. اما سلطان دوره اسلامي، شاه آرماني ايرانيان پيش ازاسلام نبود؛ درگيري شخصي ميان سلطان و وزير، قتل بيش ازصد وزير و نابودي دهها خاندان از وزيران ايران كه در آغاز در خدمت تازيان و آنگاه تركان درآمدند تا آداب نظم كهن ايراني و رسوم انديشه سياسي ايرانشهري را تجديد كنند، نشانه ژرفاي تضادي بود كه در دوره اسلامي وجود داشت. با توجه به آنچه گفته شد، ميتوان تحولات روي داده در انديشه ايرانشهري را براساس چهار پاية مفهومي يعني «سلطنت، دين، داد و سامان» تبيين كرد. اين تحولات از عصر تركان غزنوي به بعد بسيار شدت ميگيرد.