شماره ركورد كنفرانس :
3830
عنوان مقاله :
بررسي رابطه ي بين نقش آموزش بر بهره وري و توسعه كارآفريني سازماني كارشناسان اداره كل ورزش و جوانان استان فارس
پديدآورندگان :
سالاري محسن mohsensalari1354@gmail.com دانشجوي دكتراي دانشگاه صنعتي شاهرود ؛ , خالدي فريبا دانشجوي دكتراي دانشگاه آزاداسلامي واحد تهران مركز؛
كليدواژه :
توسعه كارآفرين
عنوان كنفرانس :
دومين همايش ملي كاربرد علوم ورزشي در سلامت
چكيده فارسي :
- مقدمه
در سال هاي اخير به نقش كارآفرينان در تسهيل توسعه اقتصادي جهاني توجه ويژه اي شده است. كارآفريني مانند انقلاب و جنبش در سرتاسر دنيا گسترش يافته است. در حال حاضر سير تحولات جهاني ، كارآفرينان را در خط مقدم توسعه فن آوري و توسعه اقتصادي قرار داده است. تجربه موفقيت آميز اغلب كشورهاي پيشرفته و نيز برخي از كشورهاي در حال توسعه در عبور از بحران اقتصادي به واسطه توسعه كارآفريني در آن كشورها، موجب گرديده تا ساير كشورها نيز براي كارآفريني، كارآفرينان و شكل گيري كسب و كارهاي نوآورانه اهميت خاصي قائل گردند. توسعه كارآفريني در يك كشور نيازمند اقدامات همه جانبه و هماهنگي در جنبه هاي مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، خانوادگي و حتي فردي است.(رجبي،1386)دنياى كنونى، دنياى تحولات و دگرگونى هاست، دنيائى سرشار از همينطور تغييرات ژرف و سريع الوقوع. امروزه چالش پيش روي همه ي سازمان ها و مؤسسات، بحث بهره وري و كارآمدي است. رسالت مديريت و هدف اصلي مديران هر سازمان استفاده ي مؤثر و بهينه از منابع و امكانات گوناگون چون نيروي كار، سرمايه، مواد، انرژي و اطلاعات است. در اين رسالت استفاده ي بهينه از نيروي انساني (بهره وري نيروي انساني( از اهميت خاصي برخوردار است. چرا كه انسان برخلاف ساير منابع سازماني داراي عقل و اختيار است و مدير نمي تواند بسادگي از آن استفاده نمايد و مهمتر اينكه نيروي انساني نه تنها يك منبع سازماني است بلكه تنها عامل بكارگيري ساير عوامل مي باشد، اين نقش در سازمانهاي خدماتي اهميت بيشتري مي يابد چرا كه انسان يكه تاز صحنه ي كار و عرصه ي خدمات مربوطه مي گردد. حال اگر اين انسان باانگيزه، توانمند و بهره ور باشد مي تواند ساير منابع را به نحو احسن و مطلوب بكار گيرد و انواع بهره وري را محقّق سازد و نهايتاً سازمان را بهره ور نمايد و گرنه ركود و عقب ماندگي ارمغان نيروي انساني منفعل و بي انگيزه مي باشد. با توجه به اهميت نيروي انساني در يك سازمان و نقش وي در رشد و تحقق اهداف سازماني، پرداختن به مبحث بهره وري و آموزش يكي از مهمترين دغدغه هاي مديران امروزي است (نظري، 1387).تحولات ناشي از انقلاب صنعتي، نقش ديرين آموزش را به طور كلي دگرگون ساخت به گونه اي كه در برنامه ها ، محتواي درسي و روشهاي تعليم و تربيت تغييرات اساسي ايجاد نموده ، كه يكي از مهمترين آنها توسعه ي آموزشهاي فني مي باشد.(همان منبع)از آنجايي كه آموزش، يكي از جنبه هاي مهم در گسترش كارآفريني سازماني است و سازمان ها نيز در اين امر نقش موثري ايفا مي نمايد يكي از اقدامات اساسي زمينه اي در اين راستا شناسايي افراد كارآفرين و نيز شناسايي كساني است كه ظرفيت هاي كارآفريني در آنها وجود دارد.(همان منبع)بهره وري و آموزش منابع انساني به طور تصادفي ارتقاء نمي يابد. بلكه بايد پيش نيازهاي سازماني و ساختاري مورد نياز آن فراهم و دائماً مود توجه سازمان قرار گيرد. به منظور تأمين پيش نيازهاي سازماني و ساختاري و در پي آن ارتقاء بهره وري نيروي انساني، نقش سازه هاي آموزش كاملاً شناخته شده است. (اسميت و برني ، 2005).از آنجا كه كارآفريني اكتسابي است لذا مهارت هاي آن قابل يادگيري است. بسياري از جنبه هاي كارآفريني مي تواند آموزش داده شود اما پذيرش ريسك و داشتن جرأت، لازمه ي موفقيت در آن مي باشد. به هر حال آموزش كارآفريني نقش مهمي را در ارتقاء كارآفريني بازي مي كند.(همان منبع) شومپيتر بر اين نكته اصرار دارد كه كارآفرين، مديري نيست كه فرآيند توليد را نظارت مي كند، بلكه او فعاليت هاي معمولي را بر مبناي تجارب گذشته انجام مي دهد، اما خطر ابهامات را مي پذيرد و در فعاليت هايي شركت مي كند كه تاكنون انجام نشده اند.(آقايي ،1383) آموزشها در برنامه ريزيهاي توسعه كشور و بهره وري از اهميت ويژه اي برخوردار است و در روند بازسازي و نوسازي صنايع و علوم انساني و فني اعتباري خاص يافته است، همچنين تعداد كثيري از داوطلبين نيز با رغبت و علاقه بيشتري به اين آموزش ها روي مي آورند. به همين جهت تشخيص نقاط ضعف و قوت در فرايند آموزش با استفاده از روش هاي تحليلي در مورد هر يك از رشته ها و اجزاي آنها حائز اهميت بوده و از اولويت خاصي برخوردار است.(همان منبع)بر اين اساس، سازمان ها، به ويژه سازمان هاي كشورهاي جهان سوم كه نيازمند جهشي عمده در افزايش آموزش ، بهره وري وتوسعه كارآفريني سازماني مي باشند، بايستي زمينه را به گونه اي فراهم سازند كه كاركنان و مديرانشان با طيب خاطر تمامي تجربيات، توانايي ها و ظرفيت هاي خود را در جهت اعتلاي اهداف سازماني بكار گيرند و بسترهاي لازم براي پياده سازي آن ها فراهم گردد. (مايل افشار،1391)
2- روش شناسي
اين پژوهش از لحاظ هدف،كاربردي و از نظر كنترل متغيرها از نوع غير تجربي به صورت همبستگي انجام گرفته است . و از نظر ماهيت ، روش توصيفي - پيمايشي است.جامعه آماري در اين پژوهش كارشناسان اداره كل ورزش و جوانان استان فارس و هيات-هاي ورزشي بودند. نمونه آماري به صورت تصادفي از بين جامعه آماري بر اساس روش تعيين حجم نمونه( فرمول كوكران )به تعداد 536 نفر نتخاب شدند.از سه پرسشنامه،آموزش محقق ساخته ، كارآفريني سازماني محقق ساخته ابراهيم زاده(1387) و پرسشنامه ي بهره وري نيروي انساني هرسي و گلد اسميت (1980) استفاده شد.كه روايي آن توسط متخصصان و پايايي آن توسط الفاي كرونباخ بدست آمد. در اين تحقيق براي تجزيه وتحليل اطلاعات از دو روش آمار توصيفي و آمار استنباطي استفاده شده است. آمار توصيفي براي گردآوري و طبقه بندي داده¬هاي جمعيت شناختي و آمار استنباطي براي رد يا تأييد فرضيه¬ها و از آزمون¬هاي آماري همچون آزمون همبستگي،t تك نمونه و مستقل استفاده گرديده است. براي تجزيه و تحليل اطلاعات از نرم افزار اكسل و SPSS بهره گرفته شده است.
3- نتايج يا يافته ها
از يافته هاي اين تحقيقات به اين نتيجه مي رسيم كه ، انسان محور بهره وري است و كليه ي سازمان ها با هر نوع مأموريتي كه دارند بايد بيشترين سرمايه، دقّت و برنامه را به پرورش انسان از ابعاد مختلف آموزشي اختصاص دهند، به گونه اي كه انسانِ سازماني در ابعاد مختلف آمادگي ايجاد، پرورش و كاربردي كردن بهره وري فردي و كارآفريني سازماني، گروهي و سازماني را دارا باشد .
4- بحث و نتيجه گيري
با توجه به اهميت توانمنديِ كارشناسان در انجام بهينه ي كار و تأثير آن بر عملكرد فردي و سازماني و با توجه به وضعيت توانايي كاركنان در سازمان، به منظور غني سازي سازمان از لحاظ توانمندي كارشناسان، علاوه بر استخدام افرادي با رشته ي تحصيلي و تجربه ي كاري مرتبط و با استعداد و علاقه مند به شغلِ مورد نظر، مي توان از طريق دوره هاي كارآموزي، ، دوره هاي آموزش رسمي، ارجاع مجدّد وظايف و مسئوليتهاي مشخص سطح سازمان را در اين بُعد ارتقاء داد.
5- نتيجه گيري
نتايج حاصله از تحقيق نشان داد از طريق روشن نمودن اهميت، اهداف شغل و همچنين آموزشِ روش هاي بهينه ي انجام آن، مي توان ميزان وضوح شغل را براي كارشناسان افزايش داد. علاوه بر اين وجود اطلاعات مورد نياز و كافي براي انجام شغل به صورت اثربخش، موجب ادراك واضح فرد از نقش شده و در نتيجه باعث ايجاد رضايت شغلي و افزايش نوآوري در كار و در نهايت به عملكرد سازماني بالا و مطلوب منجر مي شود متناسب كردن شرح شغل و شرايط احراز شغل براي هر يك از كاركنان، احساس ارزشمند بودن وظايف كاري آنان و در نتيجه حمايت سازماني از ايشان مي تواند در بهبود بهره وري نيروي انساني و توسعه كارآفريني سازماني مؤثر باشد.