شماره ركورد كنفرانس :
3836
عنوان مقاله :
ارتباط ساختار متن روايي تاريخ جهانگشا با ساختار ذهن و انديشه جويني
پديدآورندگان :
صالحي پريسا pa_salehi@sbu.ac.ir دانشجوي دكتري زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شهيد بهشتي , طاهري دكترقدرت اله Ghodrat66@yahoo.com دانشيارگروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شهيد بهشتي , خاتمي دكتر احمد A_khatami@sbu.ac.ir استادگروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شهيد بهشتي , غلامرضايي دكتر محمد استادگروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شهيد بهشتي
كليدواژه :
تاريخ جهانگشاي جويني , تاريخ نگاري , تاريخ نگري , روايت
عنوان كنفرانس :
نهمين همايش ملي پژوهش هاي زبان و ادبيات فارسي
چكيده فارسي :
گذشته، بواسطۀ نظام زباني به صورت متن مكتوب تاريخي درمي¬آيد. تاريخ¬نويس با توجه به بينش خود و با گزينش رويدادهاي گذشته به اسناد موجود، نظم مي¬دهد و آنها را در قالب روايتِ منسجم بيان مي¬كند. او از اين طريق گذشته را بازنمايي مي¬كند. از آنجا كه متن تاريخي حامل انديشۀ موّرخ آنست، پس تاريخ¬نگري مورّخ در تاريخ¬نگاري او بازتاب دارد. مسأله اينجاست كه اين تأثير، چگونه در بازنماييِ رواييِ تاريخ¬نويس نمايان مي¬شود؟ در اين پژوهش با ترسيم طرح رواييِ تاريخ جهانگشا، از سطح ظاهري متن عبور كرده و لايه¬هاي پنهان آن (ذهنيّت پسِ آن) را در¬مي¬يابيم. اين ساختارهاي نهان در روايت تاريخيِ جويني، فهم عميق¬تري از نگرش مورّخ را به ما مي¬دهد. جويني با مهارت زباني خود توانسته جداي از محتوا، در صورت ظاهري روايتش هم به هدف خود جامۀ تعيّن بخشد. او با آميزش آگاهي ملّي(كاربرد اساطير و اشاره به برخي ابيات شاهنامه فردوسي) و نگرش مذهبي(استناد به آيات قرآن) در روايت تاريخش، ضمن افشاگري از ستم مغولان، به دفاع از ارزشها و عقايد و هويّت ملّي خويش مي¬پردازد و با احياء، تحول و تداوم آنها، اين گنجينه را به آيندگان منتقل مي¬كند.