شماره ركورد كنفرانس :
3836
عنوان مقاله :
اسطوره در ادبيات داستاني پسامدرن
پديدآورندگان :
رحيم بيكي ساناز rahimbeiki@yahoo.com دانشآموختهي دكتري زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
نقد ادبي , ادبيات داستاني , داستان پسامدرنيستي , اسطوره , ژان-فرانسوا ليوتار , كلانروايت , خردهروايت
عنوان كنفرانس :
نهمين همايش ملي پژوهش هاي زبان و ادبيات فارسي
چكيده فارسي :
پسامدرن، وضعيتي است كه زمينهي مساعدي را براي تغييرات اساسي در جامعه و فرهنگ و به تبع آن ادبيات فراهم كرد و اصولي كه تا پيش از شكلگيري مباني اوليه پسامدرنيسم خللناپذير مينمودند؛ دستخوش تغييرات و تحولات عظيم و گاه جايگزينهايي شدند. اسطوره در حوزهي ادبيات از جملهي اين موارد است. از آنجايي كه تا كنون عنصر اسطوره از منظر فراروايتي در ادبيات داستاني بررسي نشده است؛ پژوهش فوق ميكوشد تا برآيند اين ديدگاه نسبت به اسطوره را در آثار داستاني پسامدرن بازنماياند و دلايل اين نوع نگرش را بازگو كند. به منظور انجام اين مهم، نخست نگارنده به شرح نظريهي ناباوري فراروايتها ي ژان-فرانسوا ليوتار ميپردازد و سپس با بازتعريف اسطوره از اين منظر، نمود آن را در ادبيات داستاني پسامدرن تبيين ميكند. نتيجهي پژوهش نشان ميدهد كه برخلاف تصور رايج گرايش و احياي اسطورهها در ادبيات داستاني پسامدرن ايران، عنصر اسطوره به مثابهي كلانروايت در اين نوع از ادبيات، توانايي بروز و ظهور ندارد و خرده روايتهاي ديگري وظيفهي آن را در متن اثر ادبي به دوش ميكشند.