بررسي تطبيقي طبيعت‌گرايي در انديشه‌هاي نيما‌يوشيج و جبران خليل جبران

طبيعت‌گرايي در آثار هنرمندان همواره به اشكال گوناگون بازتاب يافته است و نويسندگان و شاعران براي ارتقا سويه ادبي آثار خود بدان متوسل شده‌اند. نيمايوشيج و جبران خليل جبران از جمله هنرمنداني هستند كه طبيعت‌گرايي در آثارشان نمودي چشمگير داشته است. حال در اين پژوهش، مقايسه آثار نيما‌يوشيج، شاعر معاصر ايران، و جبران خليل جبران، شاعر و نويسنده ي معاصر عرب، با توجه به مكتب امريكايي ادبيات تطبيقي كه اشتراكات عام و جهانشمول آثار ادبي را مورد توجه قرار مي‌دهد، قابل بررسي است زيرا ميان نيما‌يوشيج و جبران خليل جبران روابط مبتني بر تأثير و تأثر نبوده است. يكي از وجوه مشترك ميان نوشته‌هاي اين دو هنرمندگرايش به طبيعت به مثابه آرمان‌شهر است. اين دو اديب در اين آرمان‌شهر براي رسيدن به ملكوت وحدت و دوري از شهر آراسته به ظواهر صنعتي در تكاپو هستند. در اين ميان، نيمايوشيج به طبيعت نزديك‌تر است و پيوسته زبان به ثناي پديده‌هاي نيك و بد طبيعت مي‌گشايد و در آرمان‌شهر خود به آرامش روحي مي‌رسد. اما جبران خليل جبران علي رغم ستايشش از طبيعت، گاهي در ظاهر به ذم پديده‌هاي طبيعت مي‌پردازد و با مكاشفۀ اسرار طبيعت خود را نسبت به محقق ساختن آرمان‌شهر در دل طبيعت عاجز مي‌بيند.

Comparative analysis of naturalism in Nimauoshj and Jobran KHalil Jobran,s ideas abstract Naturalism in various ways have been reflected in artist,s works. writers and poets have used it to increase the literary aspect of their works. Nimauoshj and Jobran KHalil Jobran were two of those artists who attending to myth in their works was considerable. Now in this research, comparing Nimauoshj,s works and Jobran KHalil Jobran,s works with focusing on American school of comparative literature which attends to common and global similarities of literary work,s, is analyzed. because there was no relationship between Nimauoshj and Jobran KHalil Jobran according to effecting and being effected. One of the common aspects between these two artist,s works is looking at nature as an utopia. These two artists in this utopia try to ascend to metaphysic of unity and be far from the city polluted with power, industry and money. But Nimauoshj is nearer to nature and praise good and bad phenomenas of nature and is happier in his utopia while Jobran KHalil Jobran, in contrast with its gravities to nature, is disrespected about nature phenomenas and with discovering nature secrets no more is able to create that utopia in nature. Keywords: Nimauoshj, Jobran Khalil Jobran, comparative literature, naturalism.