شماره ركورد كنفرانس :
3836
عنوان مقاله :
مباني وحدت آفاقي در گلشن راز
پديدآورندگان :
حسني جليليان محمّدرضا hasanijalilian@yahoo.com دانشيار دانشگاه لرستان
كليدواژه :
اقبال لاهوري , گلشن راز جديد , شبستري , وحدت آفاقي , معرفت شناسي.
عنوان كنفرانس :
نهمين همايش ملي پژوهش هاي زبان و ادبيات فارسي
چكيده فارسي :
در عرفان نظري موضوع وحدت آفاقي بر چهار ركن به هم پيوستۀ: معرفت شناسي، خداشناسي، هستي شناسي و انسان¬شناسي مبتني است. اقبال همۀ اين مباني را در منظومۀ مختصر گلشن راز جديد، گنجانده¬است. در بحث معرفت شناسي ضمن تفضيل معرفت شهودي، از سويي معرفت «توسي و اقليدسي» را كه پاره¬هايي از حقيقت است نقد كرده و از ديگر سو از فريب «فقيه و شيخ و پير» بر حذر داشته و بر «تسخير خود» » تأكيد كرده است. در مبحث خداشناسي، بر «امر مطلق» تأكيد ورزيده و مراتب تجلي حق را باز گفته و بر قاعده «افتقار طرفيني» و راز «ناظر و منظور خالق و مخلوق تكيه كرده است. هستي از نظر او «جويي از بحر مطلق» و جهان «دمي از سرگذشت» حق است كه به واسطه «لذت انكشاف» و «حب ذاتي» پديدار گشته است. انسان شناسي اقبال، چه در «انسان نوعي» و چه در «انسان فردي» بر محور شناخت مي¬گردد. شناخت جايگاه اصيل انسان در هستي. عشق دو سويه و البته «خيري كه در فراق» موجود است حضور انسان در زمين را توجيه مي¬كند. از نظر او انسان شناسا در نهايت در خواهد يافت كه «جهان غير از تجليهاي ما نيست». اوج تمايز اقبال با ديگران در اين بخش پديدار مي ¬شود كه وي مجالي براي طرح مضمون مورد علاقه خويش يعني توجه به «خودي» مي¬يابد. موضوعي كه ادامه اين نوشته به آن پرداخته¬ايم.