مطالعه تطبيقي گرشاسب و رستم

رستم وگرشاسب هر دو از پهلوانان اسطوره اي هستند ابر مرداني از يك تبار وشايد حتي يكي با دونام . قهرماناني بي بديل كه مايه افتخار ايران زمين اند.مقايسه چنين شخصيت هايي مي تواند جذاب وسودمند باشد. اين پژوهش در پي يافتن پاسخ اين پرسشهاست كه: وجوه اشتراك وتفاوت اين دوپهلوان درچه مواردي است؟ و درگذر زمان چه تحولي درخصلت هاي پهلواني راه يافته و آرمان هاي ملت دستخوش چه دگرگوني هايي شده است؟ تحقيق در اين مقاله،كتاب خانه اي وبه روش توصيف ،تحليل ومقايسه تطبيقي انجام شده است.پس از بررسي زندگي ،اقدامات ،نبرد ها وخصوصيت هاي متعدد اين دو پهلوان ، در راستاي اهداف تحقيق مشخص شد:هر دوپهلوان اسطوره اي مورد نظر در خصلت هاي پهلواني سرآمدند ،تاج بخش اند وپشت وپناه ملت وآگاه به دانش وفنون رزم ؛گرشاسب از هر حيث برتر از هر پهلوان اسطوره اي حتي پهلوانان رويين تن قرار دارد. رستم نيز پهلواني بي همتاست با نيروي فوق العاده وجثه اي عظيم پيروز هفت خوان وعرصه هاي تنگ صحنه هاي نبرد و حتي پيروز بر پهلوان رويين تن،اما به ندرت خللي در كار او ديده مي شود ودرتنگنا هاي شديد، سيمرغ معجزه گر به ياري او مي شتابد، در عين حال هر دو، قهرماناني هستندكه راه بيرون شوي موفقيت آميز از موقعيت اساطيري مي يابند.گرشاسب در راستاي اطاعت از خواست پادشاه ،جهان پهلواني مي كند وسلطه را استمرا بخشيده وخراج گيري مي نمايد. با كشتن نيروهاي اهريمني وتامين امنيت به مردم جهان خدمت مي كند دامنه نفوذ ونمايش پهلواني گرشاسب وسيع تر وجهاني است اما رستم بيشتر در محدوده ايران وپاسداري از آن و نجات پادشاه ويا ديگر پهلوانان حضور مي يابد .به بياني ديگر رويكرد از تسلط جهاني به دفاع از كشور تقليل مي يابد.واين امريا نتيجه توازن قدرت است يا سلطه گري مفهوم ارزشمند خود را ازدست داده ودفاع جايگزين آن گرديده است