شماره ركورد كنفرانس :
3836
عنوان مقاله :
تحليل نقاب در رمان دايي جان ناپلئون بر اساس نظريۀ يونگ
پديدآورندگان :
شايان سرشت دكتر اكبر ashamiyan@birjand.ac.ir دانشيار زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه بيرجند , عروضي زهرا aruzi.zahra@gmai.com دانشجوي كارشناسي ارشد ادبيات روايي، دانشگاه بيرجند
كليدواژه :
نقاب , يونگ , دايي جان ناپلئون , ايرج پزشكزاد
عنوان كنفرانس :
نهمين همايش ملي پژوهش هاي زبان و ادبيات فارسي
چكيده فارسي :
نقاب؛ يكي از كهن¬¬الگوهاي ناخودآگاه جمعي است و كهن¬الگوها ازجمله مفاهيم مهم يونگ در روان¬شناسي تحليلي به شمار مي¬روند. پرسونا persona؛ نقابي است كه انسان¬ها به صورت خود مي زنند تا با چهره¬اي موجه در جامعه ظاهر شوند. اين نقاب¬ها معادل نقش¬هايي است كه افراد به تناسب انتظارات ديگران در جامعه ايفا مي كنند. گاهي پيش ميآيد كه افراد متوجه نقاب¬هاي بر روي چهره¬شان نمي شوند. در اين زمان با نقاب يكي مي شوند و شخصيت اصليشان زير نقاب پنهان شده، رشد و تكاملي نمي يابد و لطمۀ زيادي به افراد وارد مي آورد. همان¬طور كه قهرمان رمان دايي جان ناپلئون، به دليل يكي شدن با نقاب خود، به مسايل گوناگون دچار شده و ماجراهاي باورنكردني و غيرمعمولي را سبب مي شود. در اين فرصت؛ پس از ارائۀ خلاصه اي از كتاب، به نقد و بررسي شخصيت اصلي داستان و در انتها به طور خلاصه به برخي از شخصيت¬هاي ديگر رمان با توجه به روش نظريۀ كهن¬الگوي نقاب ميپردازيم. براي اين مقصود، ناگزير به آوردن برش¬هايي از متن رمان دايي جان ناپلئون به عنوان شاهد مثال هستيم.