نسبتهاي حل ناشدگي مساله شر و تاثيرات منفي آن در معناداري زندگي

كلماتي مانند «بخاطر» يا «براي» كه معطوف به جهت داري مشخص و توجيه كننده در زندگيست سبب حركت، معناداري و ارزشمند شدن زندگي فرد شده و حركت و پويايي از تعليل واژه «براي» برمي خيزد. بعضي از امور وجود دارند كه آدمي در زندگي با آنها گاها دست و پنجه نرم مي كند كه يكي از پرمخاطره ترين آنها مسئله شر است كه سوال از چيستي و چرايي برخي از مفاهيم از جمله؛ خدا، زندگي ، مرگ، تنهايي، اخلاق و هدف مي كند. اين مسئله بسا سبب اخلال و ايستايي در نظام فكري و عملي افرادي مي شود كه مساله شر بگونه اي برايشان بدون حل باقي مانده است لذا يافتن پاسخ براي اين سوالات نيز از اهميت مضاعفي برخوردار است. اين مقاله به انداختن طرحي جديد و يافتن پاسخ براي ماله الحركة (معنا) كه بسا توسط مسئله ي شر گم شده باشد؛ براي چنين افرادي خواهد پرداخت. برتري اين نوشتار نسبت به نوشتارهاي مشابه در ايجاد واستفاده از رويكرد ظهوري و وجودي و با روش تحليلي و توصيفي مي باشد. اعتقاد بر اين است اگر مسئله ي شربدرستي به مسير اصلي خود هدايت شود، آدمي مي تواند با طراحي مدل سبك زندگي اخلاقي و خروج از تنهايي و پوچي و يافتن و بازيابي معنا و ارزش زندگي به حيات و زيستن خويش بهتر و باصلابت تر از پيش ادامه دهد و اين در حاليست كه در حل ناشدگي آن با تاثيرات منفي بي شمار در حركت و نشاط در زندگي مواجه خواهيم بود.