كليدواژه :
معناداري , سعادت , خير , كمال , فضيلت , حكمت , لذّت , غايت , عقل فعّال , واجب الوجود
چكيده فارسي :
مسئله«معناي زندگي» ارتباط وثيقي با مسئله «هدف زندگي» دارد و انسان ها با توجه به هدفي كه براي زندگي خود در نظر مي گيرند به زندگي خود معنا مي بخشند بايد ديد انسان غايت وجود وحيات خويش را چگونه تفسير مي كند و به دنبال كدام حقيقت در حركت است.در حكمت اسلامي معناداري زندگي ،به معناي هدفمند بودن وغايت مندي آن است وسعادت غايت الغايات حيات انسان است. فيلسوفان يوناني همچون سقراط و افلاطون و ارسطو سعادت را از طريق كسب فضايل مي دانند و بلكه معتقدند هر آنچه انسان انجام مي دهد بخاطر كسب سعادت است . نزد سقراط سعادت علت غايي و نهايي انسان است و انسان هر چيز ديگري را به خاطر سعادت مي خواهد . افلاطون نيز غايت اخلاق و فضايل و غايت انسان و بالاترين خير انسان را سعادت مي داند ارسطو سعادت را خيراعلي و هم بنفسه تامّ و كامل مي داند و هم آن را مطلوب بنفسه مي داند بطوريكه هر انساني آن را براي خود طلب مي كند .واز طرفي ايشان غرض و هدف تمام افعال انسان را خير مي داند ، بلكه مقصود تمام آمال انسان خير و خيراعلي مي باشد به نظر ايشان خير غايت هر چيزي است كه انسان آن را انجام مي دهد و سعادت آن غايت اخيره براي تمام افعال انسان است . يعني غايات الغايات تمام افعال انسان در حيات خويش، سعادت است. فارابي سعادت را برترين خيري مي داند كه انسان به دنبال كسب آن است به نظر ايشان سعادت غايت مطلوبي است كه همه انسان ها مشتاقانه خواهان آن هستند و با تلاش شان به سوي آن حركت مي كنند زيرا سعادت ،برترين خيرات ونهايت كمال انساني است و همه انسان ها خيرخواه و كمال طلبند. بر اين اساس كه سعادت ، خير مطلق و ذاتي و هميشگي است ، همه خيرات در راستاي سعادت معنا پيدا مي كنند و آنچه در نهايت ، به سعادت ختم نشود « شرّ » است. ابوالحسن عامري در كتاب «السعاده و الاسعاد » محـــور اساسي هــدف از خلقت را سعادت طلبي انسان مي داند.ابو البـــركات بغدادي سعـــادت هر نفس را نيــل به آن لذيذ مطلوب لذاته در نزد همان نفس مي داند.ابن مسكويه ضمن تعريف «خير» به مقصود نهايي همه چيز ، سعادت را به معناي «تمام الخيرات» و « غايت الخيرات» معرفي مي كند ، زيرا سعادت چيزي است كه هرگاه انسان بدان برسد اقناع مي شود و دنبال چيز ديگري نيست . اما براي رسيدن به«سعادت قصوي»به سعادت هاي ديگري نيازاست كه بعضي دروجود انسان اند و برخي خارج از وجود انسان مي باشند.صدرالمتألّهين شيرازي « اقصي الكمالات » وحقيقت سعادت را ادراك حق وعشق به مبدأو مشاهده جمال و جلال خداوند مي داند و آن را هم در اثر صفاي نفوس و طهارت ذات انسانهاي صاحب حكمت و عرفان ممكن مي داند