شماره ركورد كنفرانس :
3844
عنوان مقاله :
معناي زندگي از ديدگاه اسلام و مسيحيت
پديدآورندگان :
علي نژاد ايلناز elnaz_alineghad90@yahoo.com عضو هيات علمي دانشگاه پيام نور اروميه , ثروتمند هاشمي سيد احمد عضو هيات علمي دانشگاه پيام نور اروميه
كليدواژه :
معناي زندگي , حقيقت , مرگ , نهيليسم , فراانسان , حيات معقول
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي معناي زندگي در گستره علم و دين
چكيده فارسي :
در تاريخ انديشه انساني موضوع هدف و معني زندگي در دو نهايت كلي مورد بررسي قرار گرفته است: در يك قطب اعتقاد به اصل مطلق وجود و سرنوشت مقدر حاكم است و در قطب ديگر انكار هر نوع معني و مقصود براي زندگي و بيان اينكه زندگي انساني يك پديده كاملاً بي محتوا و بدون معني است.محمد تقي جعفري معتقد است تنها كسي ميتواند طعم واقعي معناي زندگي را بچشد ؛ كه از خود طبيعي فاصله گرفته و به خود حقيقي نائل آيد. او با الگو قرار دادن مذهب، عقل و فطرت آگاه، به معرفي حيات معقول ميپردازد و زيستن در حيات معقول را زيستن در حيات معنادار ميداند. اما فريدريش نيچه نظريه نيستانگاري خلق ارزشهاي جديد و جايگزين كردن آنها بهجاي ارزشهاي گذشته را در چهار عرصه مهم زندگي انسانها بيان ميكند: 1. نيستانگاري در قلمرو حقيقت؛ 2. نيستانگاري در قلمرو دين؛ 3. نيستانگاري در قلمرو زندگي زاهدانه؛ 4. نيستانگاري در قلمرو اخلاق متداول. نيچه انساني را كه با توجه به نظريه «اراده معطوف به قدرت» و بنابر توانمنديها و استعدادهاي دروني خود و بدون تبعيت از آرمانهاي از پيش طراحي شده رفتار كند، «فراانسان» مينامد. اراده قدرت در انديشه نيچه، انسان را به نهايت توانخواهي ميرساند. نظر بيشتر فلاسفه غرب در مورد معناي زندگي بعد از جداشدن از ديدگاه هاي ديني، كمابيش متاثر از روند رو به رشد نيهيليسم در عصر جديد بوده است يا اين كه همين ديدگاه را مبدأ جستجوهاي فلسفي خود قرار داده اند.